- عکبی (عِ کَبْ بی)
منسوب به عکب بن اسد بن حارث بن عتیک. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
معنی عکبی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مربوط به عصب، مربوط به سلسلۀ اعصاب، ویژگی کسی که زود عصبانی می شود، خشمگین، دارای عصبانیت یا فشار روحی مثلاً واکنش عصبی، از روی عصبانیت، باحالت خشم
زبانی از شاخۀ زبان های سامی که در شبه جزیرۀ عربستان، شمال قارۀ افریقا و کشورهای کویت، عراق، فلسطین، امارات و چند کشور دیگر رایج است، مربوط به قوم عرب مثلاً رقص عربی
در تازی نیامده ترجهاری طرجهالی یا غضروف مکبی. یکی از غضروفهای فرد حنجره که نازک و بیضی شکل است و در قسمت قدامی فوقانی حنجره و در قسمت عقب غضروف در قی قرار دارد و انتهای باریک آن در پایین است. این غضروف دارای دو سطح قدامی و خلفی و دو انتهای فوقانی و تحتانی میباشد
سوسن دشتی کبت خور خوراک کبت (زنبور عسل) گرده گل که کبت آن را بر می گیرد و یا انگبین و آب می آمیزد و می خورد
Infuriating, Edgy, Crossly, Irritable, Neurological, Neurotic, Snapping
сердито , нервный , раздражающий , раздражительный , неврологический , невротический
dengan marah, gugup, menjengkelkan, mudah marah, neurologis, neurotik
sinirli bir şekilde, sinirli, sinir bozucu, nörolojik, nevrotik
boos, zenuwachtig, irritant, prikkelbaar, neurologisch, neurotisch
गुस्से में , चिड़चिड़ा , चिढ़चिढ़ा , तंत्रिका संबंधी , मानसिक , चिड़चिड़ा
arrabbiato, nervoso, irritante, irritabile, neurologico, nevrotico, irritato
enojado, nervioso, irritante, irritable, neurológico, neurótico
zangado, nervoso, irritante, irritável, neurológico, neurótico, irritado
rozgniewany, nerwowy, irytujący, drażliwy, neurologiczny, neurotyczny
роздратовано , нервовий , роздратовуючий , дратівливий , неврологічний , невротичний , роздратований
