تیزی و سختی گرما بی وزش باد، جمع واژۀ عکیک. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عکیک شود، جمع واژۀ عکک. (منتهی الارب). رجوع به عکک شود، جمع واژۀ عکّه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عکه شود
تیزی و سختی گرما بی وزش باد، جَمعِ واژۀ عَکیک. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عکیک شود، جَمعِ واژۀ عکک. (منتهی الارب). رجوع به عکک شود، جَمعِ واژۀ عُکّه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عکه شود
کسی که بسیار شک و تردید داشته باشد همرده زنجیره گون، خانه های جور، همریخت از پارسی شکدار پر گمان بسیار شک کننده، جمع شکاکین، کسی که منکر حصول علم باشد شکاکیت شکاکین شکاکان
کسی که بسیار شک و تردید داشته باشد همرده زنجیره گون، خانه های جور، همریخت از پارسی شکدار پر گمان بسیار شک کننده، جمع شکاکین، کسی که منکر حصول علم باشد شکاکیت شکاکین شکاکان
حک کننده، سوده گر، بسیار تراشنده، نگین سای مهر ساز مهر کن، نگینه ساز، کننده، سترنده، خراشنده، خارنده، سوز خارش دردی یا سوزشی که از خاراندن اندام پدید آید، خارش انگیز بسیار حک کننده، آنکه شکل یا نوشته ای را بر فلز یا نگین انگشتری حک کند نگین سای مهر کن مهر ساز، دردی که بسبب آن از خاریدن اعضا سوزش بهم رسد، دارویی که موجب تحریک و خارش پوست گردد
حک کننده، سوده گر، بسیار تراشنده، نگین سای مهر ساز مهر کن، نگینه ساز، کننده، سترنده، خراشنده، خارنده، سوز خارش دردی یا سوزشی که از خاراندن اندام پدید آید، خارش انگیز بسیار حک کننده، آنکه شکل یا نوشته ای را بر فلز یا نگین انگشتری حک کند نگین سای مهر کن مهر ساز، دردی که بسبب آن از خاریدن اعضا سوزش بهم رسد، دارویی که موجب تحریک و خارش پوست گردد