رودباری است مابین حرمین. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دو وادی است مابین حرمین. (از اقرب الموارد). وادیی است از وادیهای یمامه. و گویند ’عاص و عویص’ دو وادی عظیم هستند بین مکه و مدینه. (از معجم البلدان)
رودباری است مابین حرمین. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دو وادی است مابین حرمین. (از اقرب الموارد). وادیی است از وادیهای یمامه. و گویند ’عاص و عویص’ دو وادی عظیم هستند بین مکه و مدینه. (از معجم البلدان)
ابن عوف بن عذره بن زیداللات بن رفیده بن ثور بن کلب بن وبره. جدی جاهلی است و بطنی از کلب از قحطانیه را تشکیل میدهد. (از اللباب فی تهذیب الانساب) (از الاعلام زرکلی)
ابن عوف بن عذره بن زیداللات بن رفیده بن ثور بن کلب بن وبره. جدی جاهلی است و بطنی از کلب از قحطانیه را تشکیل میدهد. (از اللباب فی تهذیب الانساب) (از الاعلام زرکلی)
جمع واژۀ أعوص، (منتهی الارب) (آنندراج)، رجوع به اعوص شود، جمع واژۀ عوصاء، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، رجوع به عوصاء شود، جمع واژۀ عائص، (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)، رجوع به عائص شود
جَمعِ واژۀ أعوص، (منتهی الارب) (آنندراج)، رجوع به اعوص شود، جَمعِ واژۀ عَوصاء، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، رجوع به عوصاء شود، جَمعِ واژۀ عائص، (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)، رجوع به عائص شود
یاری گر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، اسم جمع است عون را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اسم جمع است برای عون، بمعنی اعوان و یارها. (از اقرب الموارد)
یاری گر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، اسم جمع است عَون را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اسم جمع است برای عون، بمعنی اعوان و یارها. (از اقرب الموارد)
بلندآوازی در گریه و فریاد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عول. عوله. رجوع به عول و عوله شود: راست پنداری همی بینم که بازآئی ز مصر درفکنده در سرای ملحدان ویل و عویل. فرخی. نوحه کنان و موی کنان به زفیر و عویل و ناله می گفتند. (جهانگشای جوینی)
بلندآوازی در گریه و فریاد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عَول. عوله. رجوع به عول و عوله شود: راست پنداری همی بینم که بازآئی ز مصر درفکنده در سرای ملحدان ویل و عویل. فرخی. نوحه کنان و موی کنان به زفیر و عویل و ناله می گفتند. (جهانگشای جوینی)