جدول جو
جدول جو

معنی عنکباه - جستجوی لغت در جدول جو

عنکباه(عَ کَ)
عنکبوت ماده. (از اقرب الموارد). عنکبوت و تننده. (ناظم الاطباء). رجوع به عنکبوت شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انتباه
تصویر انتباه
بیدار شدن، بیداری، آگاه شدن، آگاهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نکبات
تصویر نکبات
نکبت ها، مصیبت ها، رنج ها، سختی ها، خواری ها، بیچارگی ها، جمع واژۀ نکبت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عنکبوت
تصویر عنکبوت
جانوری بندپا با غده هایی در شکم که ماده ای از آن ترشح می شود که از آن تار می تند و در آن زندگی و به وسیلۀ آن شکار می کند
تارتن، تارتنک، کاربافک، کارتن، کارتنک، شیرمگس، مگس گیر، تننده، تنندو، کراتن،
بیست و نهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۶۹ آیه
فرهنگ فارسی عمید
(قَ نَ)
تیزچنگال: عقاب قعنباه، عقاب تیزچنگال. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هَِ دَ / دِ)
یکی از هندبا. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(شَ کَ)
موضعی است یا مردی. احمد شنکباثی بن ربیع بن نافع و احمد بن محمد شنکباثی محدثانند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عَ قَمْ)
عقاب عقنباه، عقاب تیزچنگل. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به عقاب عقنباه در ترکیبات عقاب شود
لغت نامه دهخدا
(سُ)
قریه ای است از قرای سغد سمرقند. (الانساب سمعانی). منسوب بدان سنکباثی است
لغت نامه دهخدا
(کُ کُ)
پیرنیا این کلمه را نام قدیم کنگاور دانسته است. و رجوع به تاریخ ایران باستان ج 1 ص 151 و کنگاور در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(عُبَ)
بمعنی عنظاب است. رجوع به عنظاب شود
لغت نامه دهخدا
(عُظُ)
بمعنی عنظاب است. رجوع به عنظاب شود
لغت نامه دهخدا
(عُظُ)
بمعنی عنظاب است. رجوع به عنظاب شود
لغت نامه دهخدا
(عَ کَ تَ)
عنکبوت ماده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(عِنْ وَ)
جایگاهی است در شعر أعشی. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(تَمْ)
جوالیقی در المعرب ص 91 این کلمه را بمعنی حارس بدن و تجفاف را معرب آن می داند. و شاید تن پاه یا تن پای بمعنی برگستوان و زره و... در گذشته متداول بوده است. ظاهراً مرکب از تن (بدن). و پا... (پاینده از پاییدن، مراقبت کردن، محافظت کردن)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
پیش آمدن و لازم گرفتن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بر چیزی اقبال کردن. (تاج المصادر بیهقی).
لغت نامه دهخدا
(عَ کَ بَ)
مؤنث عنکب. (منتهی الارب). رجوع به عنکب شود. مادۀ عنکبوت. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
بیدار گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بیدار شدن. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد). بیدار گشتن. (فرهنگ فارسی معین).
لغت نامه دهخدا
(عَ کَ)
مؤنث عنکبوت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عَ کَ)
عنکبوت و تننده. (ناظم الاطباء). رجوع به عنکبوت شود
لغت نامه دهخدا
(عَ کَ)
مؤنث عنکبوت. (منتهی الارب). عنکبوت و تننده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(عَ کَمْ)
لغتی است در عنکبوت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به عنکبوت شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از انباه
تصویر انباه
بیدار کردن، فراموش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنکبه
تصویر عنکبه
مونث عنکبوت تنند ماده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنکبات
تصویر عنکبات
مونث عنکبوت تنند ماده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتباه
تصویر انتباه
آگاه شدن، دانا شدن
فرهنگ لغت هوشیار
جانور معروفی که بفارسی آنرا تننده گویند، جانوری است کوچک از لعاب خود نخهائی در هوا و بر سر چاهها میبندد و بوسیله آن طعام خود را شکار میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عسکبه
تصویر عسکبه
چلازه خوشه کوچک در خوشه بزرگ انگور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتباه
تصویر انتباه
((اِ تِ))
آگاه شدن، عبرت گرفتن، آگاهی، بیداری، تنبیه شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عنکبوت
تصویر عنکبوت
((عَ کَ))
حشره کوچکی دارای چهار جفت پای دراز، در زیر شکمش غده هایی است که از آن ها لعابی ترشح می کند و تارهایی در کمال نظم می تند و به وسیله آن تارها شکار خود رابه دام می اندازد، جمع عناکب و عنکبوتان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عنکبوت
تصویر عنکبوت
تارتنک
فرهنگ واژه فارسی سره
آگاهی، بیداری، نبل، توجه، دقت
متضاد: غفلت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تارتن، تارتنک، تارتنه، کارتنک، کارتنه، کراتین
فرهنگ واژه مترادف متضاد
عنکبوت از جمله خزندگانی است که دیدن آن را در خواب اکثر معبرین به دشمنی ضعیف و نادان تعبیر کرده اند. در جایی نوشته شده است که دیدن عنکبوت در خانه می تواند نمادی از خشم و عصبانیت یکی از افراد خانواده باشد.
تعبیر خواب عنکبوت
محمد بن سیرین: دیدن عنکبوت در خواب، دلیل بر مردی ضعیف و گمراه بود. اگر بیند عنکبوت بگرفت، دلیل است که بر چنین مردی ظفر یابد.
ابراهیم کرمانی گوید: دیدن عنکبوت به خواب، دلیل بر مردی بافنده بود.
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: اگر در خواب عنکبوت ببینید که در خانه یا اتاق شماست یکی از اهالی خانه یا افراد خانواده در شما خشم و نفرت به وجود می آورد. بیشتر حالت نفرت و اشمئاز مطرح می شود یا خشم و نارضایی. اگر عنکبوت را جایی غیر از خانه خویش ببینید دشمن ضعیف ناشناسی این حالت را در شما به وجود می آورد. عنکبوت دشمن نیست بد خواهی است که بیشتر از آزار رساندن تنفر بر می انگیزد.
لوک اویتنهاو می گوید: دیدن عنکبوت: یک تحول مثبت در امور شما اتفاق خواهد افتاد.
آنلی بیتون می گوید: دیدن عنکبوت در خواب، نشانه آن است که با توانایی و دقت، کارهای خود را پیش خواهید برد و ثروتی گرد خواهید آورد.
اچ میلر می گوید: دیدن عنکبوت در خواب، بیانگر کسب ثروت است.
تعبیر خواب کشتن عنکبوت
لوک اویتنهاو: کشتن عنکبوت: پیروزی
آنلی بیتون می گوید: کشتن عنکبوت در خواب، نشانه آن است که با زن خود اختلاف و مشاجره پیدا خواهید کرد.
تعبیر خواب نیش زدن عنکبوت
آنلی بیتون می گوید: اگر خواب ببینید عنکبوتی شما را نیش می زند، نشانه آن است که از دست دشمنان خود عذاب خواهید کشید.
تعبیر خواب عنکبوت بزرگ
آنلی بیتون می گوید:
دیدن عنکبوتی بزرگ در خواب، نشانه آن است که بخت و اقبال مساعد به شما کمک خواهد کرد تا به سرعت ثروتی به دست بیاورید.
اگر خواب ببینید عنکبوتی بزرگ به همراه عنکبوتی کوچک به طرف شما می آید، نشانه آن است که تا مدتی کامیابی و سعادت همراه شما خواهد بود. اما اگر خواب ببینید عنکبوتی بزرگ شما را نیش می زند، نشانه آن است که دشمنان سعادت و خوشبختی شما را به گونه ای نابود می سازند.
اگر خواب ببینید از عنکبوتی بسیار بزرگ می گریزید، نشانه آن است که ثروتی را از کف خواهید داد.
اگر خواب ببینید عنکبوتی بسیار بزرگ به طرف شما می آید و شما او را می کشید، نشانه آن است که مقام مناسبی به چنگ می آورید. اما اگر بعد از کشتن عنکبوت متوجه شوید دیگر بار زنده می شود و به دنبال شما می گذارد، علامت آن است که وضعیت متزلزل مادی، شما را تحت فشار قرار خواهد داد.
تعبیر خواب عنکبوت طلایی
آنلی بیتون می گوید: اگر دختری خواب ببیند عنکبوت های طلایی در اطراف او حرکت می کنند، علامت آن است که شادمانی زندگیش افزایش می یابد و با دوستانی تازه آشنا خواهد شد
فرهنگ جامع تعبیر خواب