معنی نکبات - فرهنگ فارسی عمید
معنی نکبات
نکبات
نکبت ها، مصیبت ها، رنج ها، سختی ها، خواری ها، بیچارگی ها، جمع واژۀ نکبت
تصویر نکبات
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با نکبات
نکبات
نکبات
جمع نکبه، رنج ها خواری ها نگو ساری ها پلاسک ها جمع نکبت: مصیبتهارنجها: مردم در ایام دولت از نکبات متاثر نگردد
فرهنگ لغت هوشیار
نکبات
نکبات
جَمعِ واژۀ نَکْبه. رجوع به نَکْبه شود، جَمعِ واژۀ نِکْبَت. (یادداشت مؤلف). رجوع به نِکْبَت شود
لغت نامه دهخدا
نکباء
نکباء
نکبا در فارسی باد کژ باد نا مساعد بادی که از جهت وزش خود منحرف گرددباد گژ. یا نکباء (نکبای) نکبت. (تشبیهی) نکبت مانند نکباء: در آن وقت که نکبای نکبت او وزیدن گرفت
فرهنگ لغت هوشیار
عنکبات
عنکبات
عنکبوت و تننده. (ناظم الاطباء). رجوع به عنکبوت شود
لغت نامه دهخدا
رکبات
رکبات
یا رُکبات یا رُکَبات، جَمعِ واژۀ رُکبَه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به رُکبات و رکبه شود
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.