معنی عنفی - جستجوی لغت در جدول جو

عنفی

لغت نامه دهخدا

عنیف

درشت و سخت، خشن، سخت گیر

فرهنگ فارسی عمید

عنفا

به طور تندی و درشتی، بااجبار

فرهنگ فارسی عمید

منفی

دور شده، رانده شده، نیست شده

فرهنگ فارسی عمید

حنفی

یکی از چهار مذهب اهل سنت که بر قیاس اتکا می کرده اند، هر یک از پیروان دین مذهب

فرهنگ فارسی عمید

عنیف

درشت، سخت و شدید از گفتار و حرکت، خشن

فرهنگ لغت هوشیار

منفی

بند گاه ویرک گاه (ویرک تبعید) منفی در فارسی: نایی، ویرک شده، نیست گشته محل تبعید تبعیدگاه

فرهنگ لغت هوشیار

عنفش

دراز ریش

فرهنگ لغت هوشیار

عنفص

پلید زبان زن، لاغر اندام زن، پر جوش و خروش زن، بچه روباه ماده

فرهنگ لغت هوشیار

عنفه

دولاب (توربین آبی)، کرت کرد (بازه میان گیاهان کشت شده)

فرهنگ لغت هوشیار

عنقی

گردنی

فرهنگ لغت هوشیار

عنفا

به زور به طور کراهت مقابل لطفا

فرهنگ لغت هوشیار

علفی

گیاهی، گیاهباف منسوب به علف، نوعی پارچه است. یا ابریشم علفی. پارچه ای که از ابریشم مصنوعی سازند

فرهنگ لغت هوشیار

عافی

آبیاب، دراز موی، درآینده میهمان، روزی جوی، دهش، بخشیده، نیست کننده آمرزنده عفو کننده گناه جمع عفات

فرهنگ لغت هوشیار

صنفی

رسته ای

فرهنگ لغت هوشیار

حنفی

نسبی است به بنی حنفیه، (پیروان محمد حنفیه)

فرهنگ لغت هوشیار

عرفی

مقابل شرعی، منسوب به عرف، مبالغه شده

فرهنگ لغت هوشیار

انفی

زداینده تر، باز دارنده تر

فرهنگ لغت هوشیار

عنیف

((عَ نِ))

خشن، سخت، سختگیر

فرهنگ فارسی معین

منفی

((مَ فا))

محل تبعید، تبعیدگاه

فرهنگ فارسی معین

منفی

((مَ))

نفی کرده شده، دور کرده شده، نیست شده، تبعید شده (از شهر خود)، سخنی که در آن حرف نفی باشد (دستور)، دارای حالت نفی، مخالفت یا رد و انکار، مقابل مثبت

فرهنگ فارسی معین

عافی

عفو کننده، جمع عفات

فرهنگ فارسی معین

حنفی

((حَ نَ))

منسوب به ابوحنیفه، یکی از چهار مذهب اهل تسنن

فرهنگ فارسی معین

منفی

نایی

فرهنگ واژه فارسی سره

منفی

Negative, Negatively, Stigmatic

دیکشنری فارسی به انگلیسی

منفی

négatif, négativement, stigmatisé

دیکشنری فارسی به فرانسوی

منفی

negativo, negativamente, estigmatizado

دیکشنری فارسی به پرتغالی

منفی

negativ, stigmatisiert

دیکشنری فارسی به آلمانی

منفی

negatywny, negatywnie, stygmatyzowany

دیکشنری فارسی به لهستانی

منفی

отрицательный , негативно , стигматизированный

دیکشنری فارسی به روسی

منفی

негативний , негативно , стигматизований

دیکشنری فارسی به اوکراینی

منفی

negatief, gestigmatiseerd

دیکشنری فارسی به هلندی

منفی

negativo, negativamente, estigmatizado

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

منفی

negativo, negativamente, stigmatizzato

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

منفی

नकारात्मक , नकारात्मक रूप से , कलंकित

دیکشنری فارسی به هندی

معنی عنفی - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما