وادیی است در بلاد هذیل. و گویند زمینی است از برای هذیل، و نام آن در شعر ابوذؤیب آمده که در معجم البلدان منقول است و آن را به ضم اول نیز خوانده اند. (از معجم البلدان). زمینی است که در آن صاحب ابی ذؤیب کشته شد. (از منتهی الارب)
وادیی است در بلاد هذیل. و گویند زمینی است از برای هذیل، و نام آن در شعر ابوذؤیب آمده که در معجم البلدان منقول است و آن را به ضم اول نیز خوانده اند. (از معجم البلدان). زمینی است که در آن صاحب ابی ذؤیب کشته شد. (از منتهی الارب)
از ’ق وت’، نگاهبان چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نگاهدارنده. (غیاث). حافظ چیزی. (از اقرب الموارد) ، گواه و حاضر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (غیاث). شاهدچیزی. (از اقرب الموارد) ، توانا و قوت دهنده. (مهذب الاسماء) (السامی). توانا و روزی دهنده. (غیاث) (آنندراج). توانا به قوت دادن و منه قوله تعالی: و کان اﷲ علی کل شی ٔ مقیتاً. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مقتدر مانند آنکه می بخشد برای هر کسی قوت او را و گویند ’و کنت علی اسأته مقیتاً’، ای مقتدراً. (از اقرب الموارد)
از ’ق وت’، نگاهبان چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نگاهدارنده. (غیاث). حافظ چیزی. (از اقرب الموارد) ، گواه و حاضر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (غیاث). شاهدچیزی. (از اقرب الموارد) ، توانا و قوت دهنده. (مهذب الاسماء) (السامی). توانا و روزی دهنده. (غیاث) (آنندراج). توانا به قوت دادن و منه قوله تعالی: و کان اﷲ علی کل شی ٔ مقیتاً. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مقتدر مانند آنکه می بخشد برای هر کسی قوت او را و گویند ’و کنت علی اسأته مقیتاً’، ای مقتدراً. (از اقرب الموارد)
دهی است از دهستان طارم پایین بخش سیردان شهرستان زنجان، دارای 704 تن سکنه. آب آن از رود خانه محلی و محصول آن غلات و سیب زمینی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است از دهستان طارم پایین بخش سیردان شهرستان زنجان، دارای 704 تن سکنه. آب آن از رود خانه محلی و محصول آن غلات و سیب زمینی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)