وی از عقلای مجانین اواخر قرن دوم هجری به شمار میرفت. نام اصلی او ’علی’ بود ولی با تصغیر مشهور شده بود. او با موسی هادی چهارمین خلیفۀ عباسی (161- 170 هجری قمری) و با بهلول مشهور معاصر بود و همانند بهلول کلمات عاقلانه و حکیمانۀ بسیار داشت. و عبدالملک بن ابجر و حسن کوفی و سری و علی بن طبیان را از او و گفته هایش روایاتی است. (از ریحانه الادب ج 3 ص 124 از عقلاءالمجانین ص 77) ابن أرجب بن دعام اکبر. جدی است جاهلی و یمانی، اصل او از همدان است و از فرزندان او قبایل و بطونی پیدا آمده است. (از الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 188 از الاکلیل ج 10 ص 162 و اللباب ج 2 ص 149)
وی از عقلای مجانین اواخر قرن دوم هجری به شمار میرفت. نام اصلی او ’عَلی’ بود ولی با تصغیر مشهور شده بود. او با موسی هادی چهارمین خلیفۀ عباسی (161- 170 هجری قمری) و با بهلول مشهور معاصر بود و همانند بهلول کلمات عاقلانه و حکیمانۀ بسیار داشت. و عبدالملک بن ابجر و حسن کوفی و سری و علی بن طبیان را از او و گفته هایش روایاتی است. (از ریحانه الادب ج 3 ص 124 از عقلاءالمجانین ص 77) ابن أرجب بن دعام اکبر. جدی است جاهلی و یمانی، اصل او از همدان است و از فرزندان او قبایل و بطونی پیدا آمده است. (از الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 188 از الاکلیل ج 10 ص 162 و اللباب ج 2 ص 149)
آشکار، مقابل نهانی: چون گشت جهان را دگر احوال عیانیش زیرا که بگسترد خزان راز نهانیش، ناصرخسرو، بر عالم علویش گمان بر چوفرشته هرچند که اینجا بود این جسم عیانیش، ناصرخسرو، ، جاسوس، (ناظم الاطباء)، اصلی، غیراندر، غیرناتنی، - برادر و خواهر عیانی، برادر و خواهر از یک پدر و مادر، (ناظم الاطباء)، در مقابل برادر اعیانی (برادر رحمی)، رجوع به اعیانی شود
آشکار، مقابل نهانی: چون گشت جهان را دگر احوال عیانیش زیرا که بگسترد خزان راز نهانیش، ناصرخسرو، بر عالم علویش گمان بر چوفرشته هرچند که اینجا بود این جسم عیانیش، ناصرخسرو، ، جاسوس، (ناظم الاطباء)، اصلی، غیراندر، غیرناتنی، - برادر و خواهر عیانی، برادر و خواهر از یک پدر و مادر، (ناظم الاطباء)، در مقابل برادر اعیانی (برادر رحمی)، رجوع به اعیانی شود
مرد دراز تن آور. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (اقرب الموارد) (متن اللغه). مرد دراز تن آور که درازی وی بی تناسب باشد. (ناظم الاطباء). مذکر و مؤنث در آن یکسان است. و یاء آن مبدل از واو میباشد. (از لسان العرب) (تاج العروس) (اقرب الموارد) (متن اللغه) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). علیان. رجوع به علیان شود
مرد دراز تن آور. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (اقرب الموارد) (متن اللغه). مرد دراز تن آور که درازی وی بی تناسب باشد. (ناظم الاطباء). مذکر و مؤنث در آن یکسان است. و یاء آن مبدل از واو میباشد. (از لسان العرب) (تاج العروس) (اقرب الموارد) (متن اللغه) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). عِلیان. رجوع به عِلیان شود
برهنگی و بی پوشاکی. (ناظم الاطباء). لختی و برهنگی. (فرهنگ فارسی معین). تجرد: عریان همه خلق و از بسی سختی کس را نبود خبر ز عریانی. ناصرخسرو. احرام که گیری چو قدح گیر که دارد عریانی بیرون و درون لعل قبائی. خاقانی
برهنگی و بی پوشاکی. (ناظم الاطباء). لختی و برهنگی. (فرهنگ فارسی معین). تجرد: عریان همه خلق و از بسی سختی کس را نبود خبر ز عریانی. ناصرخسرو. احرام که گیری چو قدح گیر که دارد عریانی بیرون و درون لعل قبائی. خاقانی
بمعنی اشق است و آن صمغ گیاهی است که آن رابدران گویند و به عربی صمغ الطرثوث خوانند. (از برهان) (آنندراج) ، اشق و اشتراک و انزروت و انغوزه. (ناظم الاطباء). کلیانس. لغت یونانی است که به فارسی بارزد نامند و نزد بعضی که صاحب اختیارات باشد کلیانی اشق است که به فارسی بدران نامند. (فهرست مخزن الادویه). و رجوع به اشق شود
بمعنی اشق است و آن صمغ گیاهی است که آن رابدران گویند و به عربی صمغ الطرثوث خوانند. (از برهان) (آنندراج) ، اشق و اشتراک و انزروت و انغوزه. (ناظم الاطباء). کلیانس. لغت یونانی است که به فارسی بارزد نامند و نزد بعضی که صاحب اختیارات باشد کلیانی اشق است که به فارسی بدران نامند. (فهرست مخزن الادویه). و رجوع به اُشق شود
حسن بن علی بن عبدالله بن محمد بن محب الله بن محمدجعفر علیاری قراجه داغی تبریزی. اصولی و فقیه. وی بیش از ده سال در نجف اشرف اقامت داشت و نزد بسیاری از علما تحصیل کرد. سپس به تبریز بازگشت و در سال 1358 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- بدائع الاسلام فی شرح شرائع الاسلام. 2- جامع السعاده. 3- صراط النجاه. 4- مشکاه الاصول الی علم الاصول، در سه مجلد. 5- مشکاه الانوار فی اصول الدین، در دو مجلد. (از معجم المؤلفین ج 3 ص 256 از اعلام الشیعهآغابزرگ ج 1 ص 416). و نیز رجوع به حسن علیاری شود
حسن بن علی بن عبدالله بن محمد بن محب الله بن محمدجعفر علیاری قراجه داغی تبریزی. اصولی و فقیه. وی بیش از ده سال در نجف اشرف اقامت داشت و نزد بسیاری از علما تحصیل کرد. سپس به تبریز بازگشت و در سال 1358 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- بدائع الاسلام فی شرح شرائع الاسلام. 2- جامع السعاده. 3- صراط النجاه. 4- مشکاه الاصول الی علم الاصول، در سه مجلد. 5- مشکاه الانوار فی اصول الدین، در دو مجلد. (از معجم المؤلفین ج 3 ص 256 از اعلام الشیعهآغابزرگ ج 1 ص 416). و نیز رجوع به حسن علیاری شود
منسوب است به قیس عیلان بن مضر، ویا قیس بن عیلان بن مضر، و عیلان نام اسب او بود، و گویند آن نام مردی بود که وی را پرورانده است. (از اللباب فی تهذیب الانساب). و رجوع به عیلان (ابوقیس) شود
منسوب است به قیس عیلان بن مضر، ویا قیس بن عیلان بن مضر، و عیلان نام اسب او بود، و گویند آن نام مردی بود که وی را پرورانده است. (از اللباب فی تهذیب الانساب). و رجوع به عیلان (ابوقیس) شود
برگرفته از نام سلمان پارسی از یاران پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آرایش گر پیرا، پیرایشگاه منسوب به سلمان (نامی از نامهای کسان)، منسوب به سلمان پارسی: بباید در ره ایمان یکی تسلیم سلمانی، کسی که موی سر مردم را اصلاح کند و ریش را بتراشد حلاق آرایشگر، مغازه سلمانی، حق و دستمزدی که به سلمانی ده و قریه پردازند. منسوب به سلمیه، نوعی شمشیر
برگرفته از نام سلمان پارسی از یاران پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آرایش گر پیرا، پیرایشگاه منسوب به سلمان (نامی از نامهای کسان)، منسوب به سلمان پارسی: بباید در ره ایمان یکی تسلیم سلمانی، کسی که موی سر مردم را اصلاح کند و ریش را بتراشد حلاق آرایشگر، مغازه سلمانی، حق و دستمزدی که به سلمانی ده و قریه پردازند. منسوب به سلمیه، نوعی شمشیر
آباده: رودر روی زیر سرا (عرصه) هوایی رودر روی زمینی آنچه مربوط به (اعیان) باشد، آنچه مربوط به بنا و ساختمان باشد مقابل ارض. یا برادر اعیانی. برادری که در پدر و مادر با شخص شریک باشد
آباده: رودر روی زیر سرا (عرصه) هوایی رودر روی زمینی آنچه مربوط به (اعیان) باشد، آنچه مربوط به بنا و ساختمان باشد مقابل ارض. یا برادر اعیانی. برادری که در پدر و مادر با شخص شریک باشد
تاریک تار تیره، بهترین نوع زمرد و آن سبز سیر است و خفت وزن و سرعت انکسار و شدت نمومت و عدم مصابرت بر آتش از صفات اوست. در پیوند با ظلم است برابر با تاریک شدن ظلمانی ظلمانی تار آزاغ تارون دخش بخواه آنچه خواهی و دیگر ببخش مکن بر دل ما چنین روز دخش (فردوسی)
تاریک تار تیره، بهترین نوع زمرد و آن سبز سیر است و خفت وزن و سرعت انکسار و شدت نمومت و عدم مصابرت بر آتش از صفات اوست. در پیوند با ظلم است برابر با تاریک شدن ظلمانی ظلمانی تار آزاغ تارون دخش بخواه آنچه خواهی و دیگر ببخش مکن بر دل ما چنین روز دخش (فردوسی)