جدول جو
جدول جو

معنی علوس - جستجوی لغت در جدول جو

علوس
(عَ کَ)
از قلعه های بختیهالاکراد است از ناحیۀ ارزن. (از معجم البلدان). قلعه ایست اکراد را. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
علوس
(عِلْ لَ)
قولنج و درد شکم. (ناظم الاطباء). علّوز. علّوص
لغت نامه دهخدا
علوس
(عَ)
چیزی از طعام. (آنندراج). چیزی از آنچه خورده میشود: ما علسنا علوساً، نچشیدیم چیزی. (از اقرب الموارد). نوعی از طعام. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ملوس
تصویر ملوس
(دخترانه)
قشنگ، ظریف و خوشگل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کلوس
تصویر کلوس
اسبی که چشم و پوزه اش سفید باشد و آن را شوم می دانند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جلوس
تصویر جلوس
نشستن، کنایه از نشستن بر تخت سلطنت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
اخمو، کسی که اخم کند و چین بر ابرو انداخته و روی خود را درهم بکشد، گره پیشانی، تندرو، ترش روی، دژبرو، بداغر، روترش، بداخم، تیموک، عابس، زوش، ترش رو، عبّاس، متربّد، اخم رو، سخت رو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از علوم
تصویر علوم
علم ها، دانستن ها، یقین ها، معرفت ها، دانش ها، جمع واژۀ علم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
اخم کردن، رو ترش کردن، چین به پیشانی انداختن، اخم، چین و شکنی که هنگام نارضایتی، عصبانیت یا فکر کردن بر پیشانی و ابرو می افتد، سخت رویی، تندرویی، ترش رویی، تجهّم، عبس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از علوی
تصویر علوی
مربوط به عالم بالا، بالایی، آسمانی مثلاً کواکب علوی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عروس
تصویر عروس
زنی که تازه ازدواج کرده، نوعروس، تازه عروس، عروسه، بیوک، پیوگ، ویوگ، گلین، بیو، بیوگ
زن نسبت به خانوادۀ شوهرش، زن پسر یا زن برادر، کنایه از هر چیز بسیار زیبا، آراسته، خوب
عروس پس پرده: کاکنه، گیاهی علفی و خودرو، با برگ های بیضی، گل های سفید و میوه ای سرخ رنگ که برگ، پوست و دانۀ آن مصرف دارویی دارد
عروس چرخ: کنایه از خورشید
عروس خاوری: کنایه از خورشید، عروس چرخ
عروس روز: کنایه از خورشید، عروس چرخ
عروس فلک: کنایه از خورشید، عروس چرخ
عروس دریایی: در علم زیست شناسی جانوری سخت پوست با بدنی شفاف و چتری که در اطراف بدنش شاخک های بسیار دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از علوی
تصویر علوی
از نسل یا اولاد علی بن ابی طالب (ع)، سیّد، شیعه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پلوس
تصویر پلوس
چرب زبانی، خوشامدگویی برای فریب دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
نرم وقشنگ، زیبا، خوشگل
فرهنگ فارسی عمید
غار است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پلوس
تصویر پلوس
فریبنده ای که به چرب زبانی مردم را از راه بدر کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علاس
تصویر علاس
خوراک خوردنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنوس
تصویر عنوس
جمع عانس، دختران ترشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علوج
تصویر علوج
پیغام و رسالت، پیغامبر، رسول
فرهنگ لغت هوشیار
مرگ، دیو، پتیار (بلا)، زن پیمان شکن، مادینه بی مهر از ستور، دایه شیر ده دوست داشتن دل بستن، دشمنی کردن از واژگان دو پهلو، بار دار گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علوک
تصویر علوک
جمع علک، پسته ها سرو ها بنه ها (بن بطم) منجک از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علوم
تصویر علوم
دانشها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علون
تصویر علون
آشکارا گردانیدن، آشکار گریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علوی
تصویر علوی
بالا، بالاتر، سماوی، بلندی منسوب به حضرت علی (ع)
فرهنگ لغت هوشیار
گزیر شبگرد، گرگ، شکار جوی، زن بی باک از مردان، گشت کننده، شب شکار، تهی مرد (مرد بی خیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عروس
تصویر عروس
مرد و زنی که تازه عروسی کرده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلوس
تصویر جلوس
نشستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عجوس
تصویر عجوس
ابر گران، باران دمریز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
روی ترش کردن، ترشروی، اخم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عدوس
تصویر عدوس
زن دلیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلوس
تصویر آلوس
در کلمه مرکب (چشمالوس) بمعنی آغیل است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عموس
تصویر عموس
کار بی سامان، شیر درشت اندام، نارواکار نادانکار ندانمکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علوم
تصویر علوم
دانش ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عروس
تصویر عروس
اروس، بیوگان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
ترشرو
فرهنگ واژه فارسی سره