اخم کردن، رو ترش کردن، چین به پیشانی انداختن، اخم، چین و شکنی که هنگام نارضایتی، عصبانیت یا فکر کردن بر پیشانی و ابرو می افتد، سخت رویی، تندرویی، ترش رویی، تجهّم، عبس
اَخمو، کسی که اخم کند و چین بر ابرو انداخته و روی خود را درهم بکشد، گِرِه پیشانی، تُندرو، تُرش روی، دُژبُرو، بَداُغُر، روتُرش، بَداَخم، تیموک، عابِس، زوش، تُرش رو، عَبّاس، مُتَرَبِّد، اَخم رو، سَخت رو