جدول جو
جدول جو

معنی عقلائی - جستجوی لغت در جدول جو

عقلائی
(عُ قَ)
منسوب به عقلاء. عاقلانه. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به عقلا و عقلاء شود
لغت نامه دهخدا
عقلائی
منسوب به عقلا عاقلانه: کار عقلائی همین بود که او کرد
تصویری از عقلائی
تصویر عقلائی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عضلانی
تصویر عضلانی
مربوط به عضله، ویژگی کسی که دارای عضلات برجسته است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عقلانی
تصویر عقلانی
مربوط به عقل، عاقلانه، خردمندانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عقلایی
تصویر عقلایی
عاقلانه، خردمندانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سقلابی
تصویر سقلابی
از مردم سقلاب، اسلاو، سقالبه، صقالبه
فرهنگ فارسی عمید
(عَ)
منسوب به عقل. عقلی:
شخص انسان را ز حق یک نور عقلانی عطاست
روح ده دانست که اعضا برنتابد بیش از این.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(قَ)
دهی است از دهستان گوغر بخش بافت شهرستان سیرجان واقع در 36 هزارگزی شمال باختری بافت سر راه مالرو گوغر به قلعه عسکر. این ده کوهستانی و سردسیری است. سکنۀ آن 550 تن می باشد. آب آن از چشمه و رودخانه و محصول آن غلات، حبوب. و راه آن مالرو است. مزارع گل آبدان، امرودین جزء این دهند و ساکنین آن از طایفۀ افشار هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
ایل کرد پیشکوه. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 64)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی است از دهستان طرهان بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع در 48 هزارگزی باختر کوهدشت و 48 هزارگزی باختر راه اتومبیل رو خرم آباد به کوهدشت. ناحیه ای است تپه ماهور. هوای آن معتدل و مالاریائی. دارای 120 تن سکنه. آب آن از چشمۀ علائی تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان، سیاه چادر و طناب و جل بافی است. راه اتومبیل رو دارد. ساکنین آن از طایفۀ آدینه وند بوده و چادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
منسوب به صقلاب اهل صقلاب صقلبی، جمع صقلبه. یا موی صقلابی. موی بور. با روی صقلابی. سفید و سرخ
فرهنگ لغت هوشیار
غلامی بندگی خدمتکاری: پیش یکران ضمیرش عقل را داغ بر رخ کش به لالایی فرست. (خاقانی. عبد. 576) توضیح در دیوان چا. سج. ص: 825 مولایی، تربیت بزرگزادگان، قسمی پارچه کم ارزش: قلمی گر چه بود خواجه ابیاریها همچو لالایی بیقدر غلامست اینجا. (نظام قاری 39 لغ) صوتی که بدان طفل را در گهواره خوابانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنقائی
تصویر عنقائی
منسوب به عنقاء
فرهنگ لغت هوشیار
ماهیچه ای منسوب به عضله قوه عضلانی، گوشتدار. یا احساسات عضلانی. هر گاه بر احساسات وضعی حس فشار افزوده شود (مانند موقعی که وزنه ای را بلند می کنیم) و کشش در کار باشد آنها را احساسات عضلانی می نامیم. یا بافت عضلانی. نسج عضلانی. یا سلول عضلانی. ماهیچه یی. (سلول) یا غلاف عضلانی. نیام ماهیچه یی. یا نسج عضلانی. بافتی که از سلول های ماهیچه یی درست شده و تشکیل عضلات بدن را می دهد بافت عضلانی بافت ماهیچه یی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سقلابی
تصویر سقلابی
منسوب به سقلاب از قوم سقلاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بقلاوی
تصویر بقلاوی
یک نوع شیرینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقلانی
تصویر عقلانی
عقلائی در فارسی: هو زندیک بخردانه منسوب به عقل: قوه عقلانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقلانی
تصویر عقلانی
((عَ))
منسوب و مربوط به عقل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عضلانی
تصویر عضلانی
((عَ ضُ))
منسوب به عضله، ماهیچه دار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عقلانیت
تصویر عقلانیت
خردمندی
فرهنگ واژه فارسی سره
عقلایی، عقلی
متضاد: غیرمنطقی، حسی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
عاقلانه، معقول، منطقی
متضاد: غیرعقلایی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از عضلانی
تصویر عضلانی
Muscular
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عقلانیت
تصویر عقلانیت
Intellectualness, Rationality, Judiciousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از علائمی
تصویر علائمی
Symptomatic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از علائمی
تصویر علائمی
симптоматический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عقلانیت
تصویر عقلانیت
интеллектуальность , рассудительность , рассудительность , рациональность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عضلانی
تصویر عضلانی
мускулистый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از علائمی
تصویر علائمی
symptomatisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عقلانیت
تصویر عقلانیت
Intellektualität, Klugheit, Rationalität
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عضلانی
تصویر عضلانی
muskulös
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از علائمی
تصویر علائمی
симптоматичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عقلانیت
تصویر عقلانیت
інтелектуальність , розсудливість , розсудливість , раціональність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عضلانی
تصویر عضلانی
м'язистий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عقلانیت
تصویر عقلانیت
intelektualność, rozsądek, rozwaga, racjonalność
دیکشنری فارسی به لهستانی