جدول جو
جدول جو

معنی عقلانی

عقلانی
مربوط به عقل، عاقلانه، خردمندانه
تصویری از عقلانی
تصویر عقلانی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با عقلانی

عقلانی

عقلانی
عقلائی در فارسی: هو زندیک بخردانه منسوب به عقل: قوه عقلانی
عقلانی
فرهنگ لغت هوشیار

عقلانی

عقلانی
منسوب به عقل. عقلی:
شخص انسان را ز حق یک نور عقلانی عطاست
روح ده دانست که اعضا برنتابد بیش از این.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

عضلانی

عضلانی
مربوط به عضله، ویژگی کسی که دارای عضلات برجسته است
عضلانی
فرهنگ فارسی عمید

عضلانی

عضلانی
ماهیچه ای منسوب به عضله قوه عضلانی، گوشتدار. یا احساسات عضلانی. هر گاه بر احساسات وضعی حس فشار افزوده شود (مانند موقعی که وزنه ای را بلند می کنیم) و کشش در کار باشد آنها را احساسات عضلانی می نامیم. یا بافت عضلانی. نسج عضلانی. یا سلول عضلانی. ماهیچه یی. (سلول) یا غلاف عضلانی. نیام ماهیچه یی. یا نسج عضلانی. بافتی که از سلول های ماهیچه یی درست شده و تشکیل عضلات بدن را می دهد بافت عضلانی بافت ماهیچه یی
فرهنگ لغت هوشیار

عقلائی

عقلائی
منسوب به عقلا عاقلانه: کار عقلائی همین بود که او کرد
عقلائی
فرهنگ لغت هوشیار