منسوب به عقرقوف که قریه ای است قدیمی در بغداد. سعد بن زید بن ودیعه بن عمرو بن قیس انصاری خزرجی عقرقوفی بدین نسبت شهرت دارد. وی در عصر خلیفۀ دوم به عراق وارد شد و در عقرقوف سکنی گزید. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
منسوب به عقرقوف که قریه ای است قدیمی در بغداد. سعد بن زید بن ودیعه بن عمرو بن قیس انصاری خزرجی عقرقوفی بدین نسبت شهرت دارد. وی در عصر خلیفۀ دوم به عراق وارد شد و در عقرقوف سکنی گزید. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
نوعی پارچه که در قرقوب بافته می شده، برای مثال از جام می روشن وز زیروبم مطرب / از دیبۀ قرقوبی وز نافۀ تاتاری (منوچهری - ۱۱۵)، ز قرقوبی به صحراها فروافکنده بالشها / ز بوقلمون به وادی ها فروافکنده بسترها (منوچهری - ۳)
نوعی پارچه که در قرقوب بافته می شده، برای مِثال از جام می روشن وز زیروبم مطرب / از دیبۀ قرقوبی وز نافۀ تاتاری (منوچهری - ۱۱۵)، ز قرقوبی به صحراها فروافکنده بالشها / ز بوقلمون به وادی ها فروافکنده بسترها (منوچهری - ۳)
اسم مرکب مزجی است از: عقر + قوف. وآن نام قریه ای است از نواحی دجیل و با بغداد چهار فرسنگ فاصله دارد. در کنار آن تلی است خاکی که از پنج فرسنگی چون قلعه ای به نظر می آید و برخی عقیده دارندکه آنجا مقبرۀ پادشاهان کیانی است. (از معجم البلدان). و در زمین بابل بنائی عظیم بلند فرمود. (کیکاوس) و آن بنا تل عقرقوف است. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 41). تل عقرقوف را کی کاوس ساخت. بعضی او را نمرود شمارند. آن را به سبب آن ساخت که چون ابراهیم (ع) رادر آتش انداخته بود آنجا بررفت و او را اختیار کرد.از بغداد تا تل عقرقوف سه فرسنگ، آن تل پشته ای سخت بلند است چنانکه در بیابان از پانزده فرسنگ پدید است. از او تا شهر انبار هشت فرسنگ، از آنجا براه بیابان سموات به دمشق به ده روزه میروند، کی بیش صد فرسنگ باشد. (نزههالقلوب ج 3 ص 39 و 172). خرابه هایی است واقع در مغرب بغداد که جغرافی دانان عرب آن را یاد کرده اند و آن را ’تل نمرود’ نیز نامند. مؤسس آن ’کیریگزلو’ یکی از پادشاهان بابل است (بین 1500 تا 1000 قبل از میلاد) و آن شهر در قدیم به نام خود آن پادشاه موسوم بوده است. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به عقر شود
اسم مرکب مزجی است از: عقر + قوف. وآن نام قریه ای است از نواحی دجیل و با بغداد چهار فرسنگ فاصله دارد. در کنار آن تلی است خاکی که از پنج فرسنگی چون قلعه ای به نظر می آید و برخی عقیده دارندکه آنجا مقبرۀ پادشاهان کیانی است. (از معجم البلدان). و در زمین بابل بنائی عظیم بلند فرمود. (کیکاوس) و آن بنا تل عقرقوف است. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 41). تل عقرقوف را کی کاوس ساخت. بعضی او را نمرود شمارند. آن را به سبب آن ساخت که چون ابراهیم (ع) رادر آتش انداخته بود آنجا بررفت و او را اختیار کرد.از بغداد تا تل عقرقوف سه فرسنگ، آن تل پشته ای سخت بلند است چنانکه در بیابان از پانزده فرسنگ پدید است. از او تا شهر انبار هشت فرسنگ، از آنجا براه بیابان سموات به دمشق به ده روزه میروند، کی بیش صد فرسنگ باشد. (نزههالقلوب ج 3 ص 39 و 172). خرابه هایی است واقع در مغرب بغداد که جغرافی دانان عرب آن را یاد کرده اند و آن را ’تل نمرود’ نیز نامند. مؤسس آن ’کیریگزلو’ یکی از پادشاهان بابل است (بین 1500 تا 1000 قبل از میلاد) و آن شهر در قدیم به نام خود آن پادشاه موسوم بوده است. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به عقر شود
مرکب است از عاقر و قوفا. یاقوت گوید: من گمان میکنم که این موضع همان عقرقوف است و از دهات سیلحین به بغداد است و آن تل بزرگی است که از مسافت یکروز دیده میشود لکن دیگران گویند تل ریگ بزرگ متراکم است. (معجم البلدان)
مرکب است از عاقر و قوفا. یاقوت گوید: من گمان میکنم که این موضع همان عقرقوف است و از دهات سیلحین به بغداد است و آن تل بزرگی است که از مسافت یکروز دیده میشود لکن دیگران گویند تل ریگ بزرگ متراکم است. (معجم البلدان)
پارسی تازی گشته غرغوبی دیبایا دیبه ای که درگسکرگیلان می بافته اند منسوب به قرقوب از مرم قرقوب، ساخته و پرداخته قرقوب، نوعی پارچه که در قرقوب می بافتند و از آنجا در دیگر بلاد عراقی عرب رواج یافت: از جام می روشن وز زیر و بم مطرب از دیبه قرقوبی و زنافه تاتاری
پارسی تازی گشته غرغوبی دیبایا دیبه ای که درگسکرگیلان می بافته اند منسوب به قرقوب از مرم قرقوب، ساخته و پرداخته قرقوب، نوعی پارچه که در قرقوب می بافتند و از آنجا در دیگر بلاد عراقی عرب رواج یافت: از جام می روشن وز زیر و بم مطرب از دیبه قرقوبی و زنافه تاتاری