جدول جو
جدول جو

معنی عقام - جستجوی لغت در جدول جو

عقام
(عِ)
جمع واژۀ عقیم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عقیم شود
لغت نامه دهخدا
عقام
(عُ)
داء عقام،بیماری که به نشود. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). علت بی دارو. (زمخشری). عقام. و رجوع به عقام شود، یوم عقام، روز سخت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، رجل عقام، مرد بدخوی، جنگ شدید. (منتهی الارب). جنگ سخت که در آن کسی را بر دیگری ترجیح نباشد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
عقام
بد خوی مرد، بی تم مرد (تم نطفه)، نازا زن، مار دریایی، جمع عقیم، سترونان بی تمان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عقاب
تصویر عقاب
پرندۀ شکاری بزرگ با چنگال های قوی و چشم های تیزبین که جانوران کوچک از قبیل خرگوش یا روباه را شکار می کند، دال، دالمن،
در علم نجوم از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عقار
تصویر عقار
خانه، ملک، آب و زمین زراعتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عقال
تصویر عقال
بندی که اعراب کوفیه را با آن به سر خود می بندند، زانوبند شتر، ریسمانی که با آن زانوی شتر را می بندند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقام
تصویر مقام
منزلت، رتبه، پایه، جایگاه
جای اقامت
در موسیقی ترتیب قرار گرفتن فاصله های پرده، نیم پرده و ربع پرده میان نت های هشت گانۀ یک گام، در موسیقی پرده
در تصوف هر یک از مراحل سیر و سلوک که عبارتند از توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل و رضا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عقاب
تصویر عقاب
سزای گناه و کار بد کسی را دادن، جزای کردار بد، عذاب
جمع واژۀ عقبه، راه های سخت کوهستانی، گردنه ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عظام
تصویر عظام
عظیم ها، بزرگ ها، جمع واژۀ عظیم
عظم ها، استخوانها، جمع واژۀ عظم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سقام
تصویر سقام
سقیم ها، بیماران، جمع واژۀ سقیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عقیم
تصویر عقیم
نازا، استرون، سترون، استاغ، ستاغ، در پزشکی ویژگی زنی که فرزند نمی آورد، کنایه از بی نتیجه، بی حاصل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عصام
تصویر عصام
دسته، بند، شرافت، شخصیت، فضیلت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عقار
تصویر عقار
درخت، دوا، دارو، داروی گیاهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سقام
تصویر سقام
بیمار شدن، بیماری، دردمندی
فرهنگ فارسی عمید
(اِ تِ)
نازاینده کردن. (آنندراج). نازاینده کردن، یقال: اعقم اﷲ رحمنا فعقمت. (منتهی الارب). نازاینده گردانیدن. (تاج المصادر بیهقی). نازا کردن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عزام
تصویر عزام
آهنگ کننده، شیر بیشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقائم
تصویر عقائم
جمع عقیم، سترونان بی تمان
فرهنگ لغت هوشیار
ساگبند رسنی که با آن پا یا زانوی شتر یا پای ستور دیگر بندند، سر بند رشته ای که تازیان دور سر بندند، جمع عاقل، دانا یان بخردان پا گرفتگی در ستور جمع عقل ریسمانی که بدان زانوی شتر را بندند، رشته ای که تازیان دور سر بندند. توضیح این کلمه به معنی مفرد استعمال شود و مفرد آن در فارسی مورد استعمال ندارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقاق
تصویر عقاق
آب تلخ بار ماده ستور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقاص
تصویر عقاص
گیسو بند مویباف پیچه، جمع عقیصه، گیسوی بافته گیسوی تابداده
فرهنگ لغت هوشیار
داراک اجنبا (غیر منقول) دستکرد هیر، خشک، رنگ سرخ درخت، داروی گیاهی، بیخ گیاهی کالای خانه مانه، بر گزیده از دارایی و چرامین (علف) متاع سرای اثاث خانه، آب و زمین ملک ضیعه جمع عقارات. درخت، گیاهی که برای تداوی به کار رود، ماده دارویی که به منظور معالجه مرضی تجویز گردد دوا (مطلقا) جمع عقاقیر. متاع سرای اثاث خانه، مال منتخب، گیاه خشک، می شراب باده، نوعی جامه سرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عکام
تصویر عکام
بار بند
فرهنگ لغت هوشیار
چرغ چرخ باز از مرغان شکاری چرغ، برناک (حنا)، داننده بسیار دان بسیار دانا، تبار شناس (نسابه) بسیار دانا بسیار دانشمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عصام
تصویر عصام
بند مشک دوال، سرمه، بندم، دسته از دوال یارسن، پیمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عظام
تصویر عظام
بزرگ و کلان، عظیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عضام
تصویر عضام
دم اسپ، دم اشتر
فرهنگ لغت هوشیار
سخت شدن دشوار گشتن، شوخ شدن، ناز کودک ناز کرد کوک، خرامید ن، فیرید ن سر گشتگی، تباه گشتن، خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبام
تصویر عبام
گرانجان، ترسو، ناتوان درمانده آب فراوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عجام
تصویر عجام
هسته دانه گیاه شیره ستبر، فراستوک پرستو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سقام
تصویر سقام
بیمار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقام
تصویر اقام
بر پاداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعقام
تصویر اعقام
نازا کردن سترونیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقاد
تصویر عقاد
نخ ساز، فروشنده نخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقام
تصویر مقام
پایگاه، جای گاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عقاب
تصویر عقاب
شهباز، آگفت
فرهنگ واژه فارسی سره