جدول جو
جدول جو

معنی عفاهم - جستجوی لغت در جدول جو

عفاهم(عُ هَِ)
شتر مادۀ توانای چست و تیزرو، فراخی عیش، دویدگی سخت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تفاهم
تصویر تفاهم
سخن یا مطلب و مقصود یکدیگر را فهمیدن، یکدیگر را درک کردن
فرهنگ فارسی عمید
(تَءْ)
یکدیگررا فهمیدن و معرفت حاصل کردن. (از اقرب الموارد).
- سوء تفاهم، اشتباه و عدم درک مقاصد حقیقی
لغت نامه دهخدا
(عُهَِ)
شتر مادۀ زورمند چست و چالاک. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عفاهم. رجوع به عفاهم شود
لغت نامه دهخدا
(عُ هَِ)
نرم و نازک از هر چیزی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، شتر سطبر. (منتهی الارب). القوی الشدید. و هی عراهمه. (و قیل کلاهما للمذکر دون المؤنث) (از اقرب الموارد). اشتر بزرگ. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(عُ هَِ)
شتر درشت بزرگ جثه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
اسم فاعل از فهم. (اقرب الموارد). رجوع به فهم شود
لغت نامه دهخدا
(عُ)
جمع واژۀ عافی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). مهمانان و واردشوندگان: و از مأثورات کرم و سخاء آن پادشاه دام ملکه آن است که... بیرون از تشریفات حشم و... اطلاقات عفاه... هر سال هزار خروار غله... منبرفرموده است. (المضاف الی بدایع الازمان ص 26). و رجوع به عافی و عفات شود، هو کثیر العفاه،او بسیار مهمان و ضیافت کننده است. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تفاهم
تصویر تفاهم
یکدیگر را فهمیدن و معرفت حاصل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاهم
تصویر فاهم
دریابنده هوشیار فهم کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفاهم
تصویر تفاهم
((تَ هُ))
یکدیگر را فهمیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفاهم
تصویر تفاهم
هم اندیشی
فرهنگ واژه فارسی سره
درک، فهم، مرافقت، درک متقابل، سازگاری
فرهنگ واژه مترادف متضاد