جدول جو
جدول جو

معنی عظ - جستجوی لغت در جدول جو

عظ
(عَ ظِنْ)
نعت است از عظا. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به عظا و عظی شود
لغت نامه دهخدا
عظ
(خُ شُوو)
سختی رسانیدن حرب کسی را. (از منتهی الارب) : عظّته الحرب، مانند عض ّ است، و گویند عض، در مورد گزیدن و زیان رساندن به دندان است و عظ در غیردندان. (از اقرب الموارد) ، بر زمین چسفانیدن کسی را. (از منتهی الارب) : عظّ فلاناًبالارض، او را بر زمین چسباند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عظیم
تصویر عظیم
(پسرانه)
بزرگ، کلان، با اهمیت، بزرگ، فراوان، بسیار، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عظیمه
تصویر عظیمه
(دخترانه)
مؤنث عظیم، بزرگ، کلان، با اهمیت، بزرگ، فراوان، بسیار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عظایم
تصویر عظایم
عظیمه ها، عظیم ها، بزرگها، جمع واژۀ عظیمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عظم قحف
تصویر عظم قحف
استخوان بالای مغز سر که از جمجمه جدا است، کاسۀ سر، آهیانه، قحف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عظم غربالی
تصویر عظم غربالی
در علم زیست شناسی استخوان پرویزنی که بالای جمجمه قرار دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عظم
تصویر عظم
استخوٰان، هر یک از قسمت های سختی که اسکلت مهره داران را تشکیل می دهد، سخوٰان، ستخوٰان
عظم رمیم: در علم زیست شناسی استخوان پوسیده
عظم قحف: در علم زیست شناسی آهیانه
عظم قص: در علم زیست شناسی استخوان سینه، جناغ سینه
عظم غربالی: در علم زیست شناسی استخوان پرویزنی که بالای جمجمه قرار دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عظیمه
تصویر عظیمه
مؤنث واژۀ عظیم، بزرگ، کلان، بلندمرتبه، محترم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عظیم القدر
تصویر عظیم القدر
بزرگ قدر، بزرگ مرتبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عظیم الشان
تصویر عظیم الشان
بلندمرتبه، دارای شان بزرگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عظیم
تصویر عظیم
بزرگ، کلان، بلندمرتبه، محترم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عظم رمیم
تصویر عظم رمیم
در علم زیست شناسی استخوان پوسیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عظما
تصویر عظما
عظیم ها، بزرگان، جمع واژۀ عظیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عظمت
تصویر عظمت
بزرگی، بزرگ منشی، بزرگواری، کبر، نخوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عظت
تصویر عظت
آنچه با آن پند می دهند، کلام واعظ، پند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عظام
تصویر عظام
عظیم ها، بزرگ ها، جمع واژۀ عظیم
عظم ها، استخوانها، جمع واژۀ عظم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عظم قص
تصویر عظم قص
در علم زیست شناسی استخوان سینه، جناغ سینه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عظائم
تصویر عظائم
چیزهای بزرگ و قوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عظاره
تصویر عظاره
میزدگی پر نوشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عظام
تصویر عظام
بزرگ و کلان، عظیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عظام الورک
تصویر عظام الورک
استخوان تهیگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عظامه
تصویر عظامه
بالشچه بر سرینه زنان بر سرین نهند تا بزرگ نماید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عظامی
تصویر عظامی
بزرگزاده رو در روی خود ساخته (عصامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عظایه
تصویر عظایه
مارمولک چلپاسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عظائه
تصویر عظائه
مارمولک سوسمار نام یکی از چهرگان سپهری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عظائیات
تصویر عظائیات
سوسماریان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عظت
تصویر عظت
پند و اندرز و نصیحت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عظرب
تصویر عظرب
مارک مار خرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عظلم
تصویر عظلم
شب تاریک، درخت نیل، بشکول از گیاهان، شیره درخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عظلمه
تصویر عظلمه
تاریکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عظار
تصویر عظار
میزدگی پر نوشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عظمت
تصویر عظمت
شکوه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عظیم الجثه
تصویر عظیم الجثه
کلان پیکر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عظیم
تصویر عظیم
سترگ، بزرگ، کلان
فرهنگ واژه فارسی سره