جدول جو
جدول جو

معنی عطوب - جستجوی لغت در جدول جو

عطوب
(خَ)
نرم و نازک گردیدن پنبه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عطب. و رجوع به عطب شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عطوف
تصویر عطوف
مهربان، مشفق، نیکوکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عطوف
تصویر عطوف
میل کردن به سوی چیزی، مهربانی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
عیب ها، نقیصه ها، نقصها، بدی ها، جمع واژۀ عیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خطوب
تصویر خطوب
خطب ها، کارهای بزرگ، امرهای عظیم، جمع واژۀ خطب
فرهنگ فارسی عمید
جمع عطر، بویه ها شمین ها ماده خوشبوی (نباتی یا حیوانی) بوی خوش جمع عطور. توضیح ماده خوشبوی روغنی شکل است که در اندامهای مختلف غالب گیاهان وجود دارد. یا عطرها. عطرها موادی هستند غالبا دارای بوی مطبوع و مخلوطی از چند ماده شیمیایی که در اکثر گیاهان به صورت قطرات کوچک داخل سلولهای گیاهی (خصوصا سلولهای بشره) وجود دارند و چون نور را بیش از مواد دیگر سیتوپلاسم منکسر می کنند به خوبی قابل تشخیصند. مواد عطری در اندامهای مختلف اکثر گیاهان از قبیل برگ و پوسته و گل و میوه و دانه وجود دارند. ترکیب شیمیایی عطرها اختلاطی از چند ماده است که مهمترین آنها عبارتند از هیدروکربورهای ترپنی و الکلهای مختلف و اسیدهاو ستن های مختلف و گاهی هم برخی ترکیبات گوگردی. عطرها کمی در آب حل می شوند ولی در اتر و بنزین و کلروفرم و الکل به خوبی حل می گردند ولی بر خلاف چربی ها با قلیاها تولید صابون نمی کنند و به علاوه در حرارتهای 100 تا 110 درجه در بافتها تبخیر می شوند و از بین می روند. از این رو می توان آنها را در مجاورت بخار آب تقطیر کرده به حالت مایع به دست آورد (طریقه استخراج عطرها) اسانس ها روغن های عطری مواد معطره. یا برگ عطر. شمعدانی عطری. یا عطر بهار نارنج. عطری را گویند که از شکوفه ها و گل های درخت نارنج گیرند. یا عطر رازقی. عطری را گویند که از گل رازقی به دست آورند. یا عطر گل. عطر گل سرخ. عطری را گویند که از گل سرخ بدست آورند. (گل گلاب) و آن به علت بوی بسیار مطبوعش مورد توجه است عطر گل گلاب عطر گل یا عطر گل گلاب. عطر گل سرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطوب
تصویر قطوب
ترشرویی ترشرو و رمن (قطب) میخان، سالاران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عوطب
تصویر عوطب
میانکوهه، پتیار (بلا)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع خطب، کارهای بزرگ جاورها پایگاه ها کارهای خرد جمع خطب کارهای بزرگ کارهای سخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقوب
تصویر عقوب
جانشین شایسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عکوب
تصویر عکوب
فرانسوی تازی گشته کنگر از گیاهان جوشیدن دیگ، بانگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
بایسته گرفتن چیزی را، شکیب کردن، فربه گشتن، برخاستن، دم جنباندن دم چرخاندن: پرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
جمع عیب، آهوکان آک ها جمع عیب، جمع عیوبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عطوف
تصویر عطوف
مهربانی، عاطف، مشفق، مهربان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزوب
تصویر عزوب
پنهان گردیدن و دور رفتن و دور شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عصوب
تصویر عصوب
سبکسرین زن، زشت روی زن، چرکناکی دندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عسوب
تصویر عسوب
سالار بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عتوب
تصویر عتوب
خونسرد سرزنش ناپذیر، راه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عدوب
تصویر عدوب
ریگ بسیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عروب
تصویر عروب
خنده رو زن، شویدوست، زندوست مرد، خوبروی زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
((عُ))
جمع عیب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عطوف
تصویر عطوف
((عَ))
مهربان، مشفق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
Faults
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
défauts
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
kesalahan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
दोष
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
fouten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
difetti
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
Fehler
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
fallos
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
falhas
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
błędy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
помилки
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
ошибки
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
결점
دیکشنری فارسی به کره ای