جدول جو
جدول جو

معنی عطامس - جستجوی لغت در جدول جو

عطامس
(عَ مِ)
جمع واژۀ عیطموس. (منتهی الارب). رجوع به عیطموس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عطاس
تصویر عطاس
عطسه کردن، خارج کردن هوا از بینی و دهان با شدت و صدا، اشنوسه کردن، عطسه زدن، خفیدن،
دمیدن صبح
فرهنگ فارسی عمید
(عُ مِ)
ابل عکامس، شتران بسیار، یاگلۀ شتران قریب هزار، لیل عکامس، شب تاریک. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، هر چیز که انبوه باشد و متراکم آنچنانکه تاریک شود. (از اقرب الموارد). عکمس. و رجوع به عکمس شود
لغت نامه دهخدا
(عُ مِ)
گیاه خشک بسیار فراهم آمده به جائی. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
جمع واژۀ عیطموس. (منتهی الارب). رجوع به عیطموس شود
لغت نامه دهخدا
(مِ)
دور. بعید، ناپدید. ناپیدا. پنهان، ناپدیدکننده. (منتهی الارب) (آنندراج). محوکننده، رجل طامس القلب، مرد دل مرده. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(عَطْطا)
احمد بن حسن عطاس. از بزرگان علویان در حضرموت. به سال 1257 هجری قمری در شهر حریضه متولد شد واز کودکی نابینا بود. و به سال 1334 هجری قمری درگذشت. او راست: وصایا، و اجازات و رساله ای در قبایل حضرموت. (از الاعلام زرکلی از تاریخ الشعراء الحضرمیین)
لغت نامه دهخدا
(عَطْ طا)
عطسه دهنده. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
عطسه دادن. (از منتهی الارب) (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). عطسه آمدن کسی را. (از اقرب الموارد) ، دمیدن صبح. (منتهی الارب). دمیدن و روشن شدن صبح. (از اقرب الموارد) ، مردن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عطس. رجوع به عطس شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از طامس
تصویر طامس
دور، ناپدید، ناپدید کننده، مرده دل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عطاس
تصویر عطاس
شنوسه (عطسه)، بامداد، شنوسه زدن، دمیدن بامداد شنوسه انگیز
فرهنگ لغت هوشیار