جدول جو
جدول جو

معنی عصر - جستجوی لغت در جدول جو

عصر
پسین، ایوار، روزگار
تصویری از عصر
تصویر عصر
فرهنگ واژه فارسی سره
عصر
روز، یوم، آخر روز تا هنگام غروب، روزگار و زمانه
تصویری از عصر
تصویر عصر
فرهنگ لغت هوشیار
عصر
((عَ صْ))
غروب، روزگار، زمان، دوره، هر یک از تقسیمات یک دوره از تاریخ تمدن، سوره صدوسوم از قرآن کریم دارای سه آیه
تصویری از عصر
تصویر عصر
فرهنگ فارسی معین
عصر
فشردن، گرفتن آب میوه و جز آن
تصویری از عصر
تصویر عصر
فرهنگ فارسی معین
عصر
آخر روز تا هنگام غروب آفتاب، مفرد عصور و اعصر و اعصار، دهر، روزگار،
صد و سومین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای سه آیه، والعصر
فشردن چیزی برای گرفتن آب یا شیرۀ آن، آب و عصاره
عصر حجر: دوره ای از ماقبل تاریخ که انسان ابزارها و ادواتی از سنگ برای خود می ساخت و بدون پوشاک در کنار رودخانه به سر می برد، این عصر را به دو قسمت تقسیم کرده اند، ۱) پارینه سنگی ۲) نوسنگی
عصر فلزات: عصری که انسان برخی از فلزات را شناخته و استخراج کرده و ادوات زندگانی خود را از فلز درست کرده، این عصر را به دو دوره تقسیم کرده اند، ۱) دورۀ مفرغ: در این دوره انسان آلات و ادواتی از مس و مفرغ برای خود ساخت و لباس او از پارچه های خشن بود که تکه های آن را با سیخ های چوبی یا استخوانی به هم دوخته و آن پیش از عصر آهن و در حدود پنج هزار سال پیش از میلاد مسیح بوده، ۲) عصر آهن: در این دوره انسان به استخراج آهن دست یافت و آلات و ادواتی از آهن برای خود ساخت و در روی زمین خانه بنا کرد، پارچه های لطیف برای لباس بافت و خط و سواد به ظهور رسید، وقایع زندگانی بشر ثبت گردید، ابتدای آن در حدود هزار و پانصد سال پیش از میلاد مسیح است و از اینجا دورۀ تاریخ شروع شده است، ۳) عصر اتم: عصر کنونی که انسان به نیروی اتم پی برده است، شروع آن از سال ۱۹۴۵ میلادی است
عصر آهن: دوره ای از تاریخ بشر که انسان آهن را کشف کرده و از آن برای ساختن ابزار و ادوات زندگی استفاده کرد
عصر مفرغ: دوره ای از تاریخ بشر که انسان توانست از ترکیب مس و قلع ابزار و ادوات زندگی خود را بسازد
تصویری از عصر
تصویر عصر
فرهنگ فارسی عمید
عصر
Evening
تصویری از عصر
تصویر عصر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
عصر
вечерний
دیکشنری فارسی به روسی
عصر
abends
دیکشنری فارسی به آلمانی
عصر
вечірній
دیکشنری فارسی به اوکراینی
عصر
wieczorny
دیکشنری فارسی به لهستانی
عصر
vespertino
دیکشنری فارسی به پرتغالی
عصر
vespertino
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
عصر
du soir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
عصر
serale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
عصر
avond
دیکشنری فارسی به هلندی
عصر
संध्या
دیکشنری فارسی به هندی
عصر
petang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
عصر
مساءٌ
دیکشنری فارسی به عربی
عصر
저녁의
دیکشنری فارسی به کره ای
عصر
ערב
دیکشنری فارسی به عبری
عصر
傍晚的
دیکشنری فارسی به چینی
عصر
夕方の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
عصر
akşam
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
عصر
jioni
دیکشنری فارسی به سواحیلی
عصر
ตอนเย็น
دیکشنری فارسی به تایلندی
عصر
شام
دیکشنری فارسی به اردو
عصر
সন্ধ্যা
دیکشنری فارسی به بنگالی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عصری
تصویر عصری
نودر (مد) آوامیک پسین اوارک گاه آخر روز و نزدیک شبانگاه پسین عصر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عصره
تصویر عصره
پناهگاه جای رهایی بوی خوش، گرد خاک، گرد باد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعصر
تصویر تعصر
فشردگی، پناه جویی
فرهنگ لغت هوشیار
چرخشت چرخش پناهگاه رها گاه زرد، سرخ، کاژیره ای کاجیره ای: آن چه با گل کاجیره رنگ کرده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معصر
تصویر معصر
((مِ صَ))
آلتی است که با آن آب میوه (مانند انگور) گیرند، جمع معاصر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عصر فن آوری
تصویر عصر فن آوری
زمانه فن آوری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عصر باستان
تصویر عصر باستان
دوره باستان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عصرانه
تصویر عصرانه
غذایی که هنگام عصر می خورند
فرهنگ فارسی عمید