- عصاوید (عَ)
جمع واژۀ عصواد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عصواد شود، تشنگان، گویند: ابل عصاوید، یعنی شتران تشنه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، ابر سطبر درهم پیوسته. (منتهی الارب) ، درهم افتاده. گویند: جأت الابل و الخیل عصاوید، هرگاه بر همدیگر سوار باشند. (از منتهی الارب) (ازاقرب الموارد) ، تاریکی بسیار و توبرتو، عصاوید الکلام، آنچه پیچیده باشد از کلام. (منتهی الارب). سخن درهم افتاده. (از اقرب الموارد) ، قوم عصاوید فی الحرب، گروه درهم پیوسته همه اقران خود را. (منتهی الارب). گروهی که در جنگ با اقران خود در هم پیچیده باشند. (ناظم الاطباء)
