جدول جو
جدول جو

معنی عشرخوان - جستجوی لغت در جدول جو

عشرخوان
عشرخواننده. طفل نوآموز قرآن خوان، چرا که طفل را اول ده آیت بطریق تبرک سبق دهند. (غیاث اللغات) (آنندراج) :
وز چوب زدن رباب فریاد
چون کودک عشرخوان برآورد.
خاقانی.
از شجر من شعرا میوه چین
وز صحف من فضلا عشرخوان.
خاقانی.
زآن پس که چار صحف قناعت بخوانده ای
خود را ز لوح بوالطمعی عشرخوان مخواه.
خاقانی.
، قاری قرآن، که قرأت کننده و حافظ کلام اﷲباشد. (برهان قاطع). قاری کلام اﷲ شریف، شخصی که بر گور مرده قرآن خواند. (آنندراج) (غیاث اللغات) ، مردم معزول شده. (برهان قاطع). معزول. (آنندراج) (غیاث اللغات). معزول از شغل و عمل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گورخوان
تصویر گورخوان
آنکه در گورستان بر سر گور مردگان قرآن بخواند، برای مثال حلوا سه چار صحن شب جمعه چند بار / بهر ریا به خانۀ هر گورخوان شود (سعدی۳ - ۹۵۷)، کسی که هنگام دفن میّت تلقین بخواند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عذرخواه
تصویر عذرخواه
کسی که عذر می آورد و طلب بخشایس می کند، عذرخواهنده
فرهنگ فارسی عمید
(عُ شَ)
مثنای عشراء. (منتهی الارب). رجوع به عشراء شود
لغت نامه دهخدا
(طَ خوا / خا)
تشتخوان. دیسق. (دهار). فاثور. (ربنجنی) : دیسق، خوان نقره یا معرب طشتخوان است. (منتهی الارب). سینی. مجموعه. رجوع به تشتخوان شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
خانی را گویند که به جهت نان و طعام گذارند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). سینی. مجموعۀ میز طعام ازرخام و مانند آن. (یادداشت مرحوم دهخدا). سینی. (لغت نامۀ اسدی ذیل کلمه سینی). خوانی که بر آن طعام ونان نهند. (فرهنگ رشیدی). و رجوع به طشتخوان شود
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا)
چارجوی بهشت. (آنندراج) ، کنایه است ازنیل و فرات و دجله و جیحون. (آنندراج) (مصطلحات)
لغت نامه دهخدا
(نَ شِ / شُ مَ / مُ دَ / دَ / نَ مَ / مُ دَ / دِ)
خوانندۀ سحر. بانگ کننده به وقت سحر. مجازاً، مؤذن.
- مرغ سحرخوان، بلبل. هزار.
- ، خروس:
تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح
همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم.
سعدی.
رجوع به ترکیبات مرغ شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
خوانندۀ شعر. انشادکننده شعر. که شعر بخواند. (از یادداشت مؤلف) :
بلبل چو سبزه دید همه گشته مشکبوی
گاهی سرودگوی شد و گاه شعرخوان.
خاقانی.
سروقد و ماهروی لاله رخ و مشکبوی
چنگزن و باده نوش رقص کن و شعرخوان.
خاقانی.
آن شاهد شهدلفظ زیبا
آن شاعر شعرخوانم این است.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از تشتخوان
تصویر تشتخوان
تشت و سینی غذا، خوانی که بر آن طعام چینند
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه بر سر قبر قرآن خواند قاری قرآن بر گور مرده: حلوا سه چار صحن شب جمعه چند بار بهر ریا بخانه هر گور خوان شود. (سعدی)، آنکه بر سر قبر تلقین میت کند ملقن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گورخوان
تصویر گورخوان
آن که بر سر قبر قرآن خواند، قاری قرآن بر گور مرده، آن که بر سر قبر تلقین میت کند، ملقن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشتخوان
تصویر تشتخوان
((تَ خا))
تشت و سینی غذا، خوانی که بر آن طعام چینند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عذرخواه
تصویر عذرخواه
اعتذاريٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از عذرخواه
تصویر عذرخواه
Apologizer
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عذرخواه
تصویر عذرخواه
demandeur de pardon
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عذرخواه
تصویر عذرخواه
謝罪者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از عذرخواه
تصویر عذرخواه
معذرت کرنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از عذرخواه
تصویر عذرخواه
ক্ষমাপ্রার্থী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از عذرخواه
تصویر عذرخواه
ผู้ขอโทษ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از عذرخواه
تصویر عذرخواه
mwenye kuomba msamaha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از عذرخواه
تصویر عذرخواه
özür dileyen
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از عذرخواه
تصویر عذرخواه
사과하는 사람
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از عذرخواه
تصویر عذرخواه
道歉者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از عذرخواه
تصویر عذرخواه
מבקש סליחה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از عذرخواه
تصویر عذرخواه
yang meminta maaf
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از عذرخواه
تصویر عذرخواه
माफी मांगने वाला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از عذرخواه
تصویر عذرخواه
excuses maker
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از عذرخواه
تصویر عذرخواه
disculpador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از عذرخواه
تصویر عذرخواه
quem pede desculpas
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عذرخواه
تصویر عذرخواه
przepraszający
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عذرخواه
تصویر عذرخواه
той, хто вибачається
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عذرخواه
تصویر عذرخواه
Entschuldiger
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عذرخواه
تصویر عذرخواه
извиняющийся
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عذرخواه
تصویر عذرخواه
chi chiede scusa
دیکشنری فارسی به ایتالیایی