جدول جو
جدول جو

معنی عسقلانی - جستجوی لغت در جدول جو

عسقلانی
(عَ قَ)
منسوب به عسقلان، که آن شهری است در ساحل شام از فلسطین. (از اللباب فی تهذیب الانساب). و رجوع به عسقلان شود، منسوب به عسقلان بلخ که آن ناحیه و محله ای است از بلخ، و سمعانی گوید من بدانجا رفتم و نزد جماعتی حدیث آموختم. (از اللباب فی تهذیب الانساب). و رجوع به عسقلان شود
لغت نامه دهخدا
عسقلانی
(عَ قَ)
عیسی بن احمد بن عیسی بن وردان عسقلانی بلخی، مکنی به ابویحیی. محدث بود و از عبدالله بن وهب و بقیه بن ولید حدیث آموخت و ابوعبدالرحمان نسائی و ابوحاتم رازی از اوروایت کرده اند. نسبت او به عسقلان بلخ است. (از اللباب فی تهذیب الانساب). و رجوع به معجم البلدان شود
علی بن محمد بن محمد بن علی عسقلانی مصری کنانی، مشهور به ابن حجر. فقیه قرن هشتم هجری. رجوع به علی عسقلانی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عاقلانه
تصویر عاقلانه
خردمندانه، همچون عاقلان مانند عاقلان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عقلانی
تصویر عقلانی
مربوط به عقل، عاقلانه، خردمندانه
فرهنگ فارسی عمید
(عَ کَ)
دهی است به بلخ، یا محله ای است. (منتهی الارب). قریه ای است از قرای بلخ، یا محله ای است از محله های آنجا. (از معجم البلدان). نام محله ای است از محله های بلخ، و آنکه آن را از قرای آنجا دانسته است خطا است. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(عَ قَ)
عسقلان الرأس، قسمت اعلی و بالای سر. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
منسوب به عقل. عقلی:
شخص انسان را ز حق یک نور عقلانی عطاست
روح ده دانست که اعضا برنتابد بیش از این.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
دانا یانه هشیارانه بخردانه همچون عاقلان خردمندانه: دیوانه ... آغاز سخن عاقلانه کرد چنان که مردم را گمان افتاد که وی بهتر گشت از دیوانگی. خردمندانه، زیرکانه، عاقل وار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قسطلانی
تصویر قسطلانی
منسوب به قسطله از مردم قسطله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقلانی
تصویر عقلانی
عقلائی در فارسی: هو زندیک بخردانه منسوب به عقل: قوه عقلانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقلانی
تصویر عقلانی
((عَ))
منسوب و مربوط به عقل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عاقلانه
تصویر عاقلانه
((ق نِ))
از روی عقل، به شیوه عاقلان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عقلانیت
تصویر عقلانیت
خردمندی
فرهنگ واژه فارسی سره
عقلایی، عقلی
متضاد: غیرمنطقی، حسی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از عقلانیت
تصویر عقلانیت
Intellectualness, Rationality, Judiciousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عاقلانه
تصویر عاقلانه
Wisely
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عاقلانه
تصویر عاقلانه
sagement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عقلانیت
تصویر عقلانیت
intellectualité, prudence, sagacité, rationalité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عقلانیت
تصویر عقلانیت
intelectualidad, prudencia, racionalidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از عاقلانه
تصویر عاقلانه
wijs
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از عقلانیت
تصویر عقلانیت
intellectualiteit, oordeelkundigheid, verstandig inzicht, rationaliteit
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از عقلانیت
تصویر عقلانیت
intellettualità, saggezza, giudiziosità, razionalità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از عاقلانه
تصویر عاقلانه
saggiamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از عاقلانه
تصویر عاقلانه
sabiamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از عاقلانه
تصویر عاقلانه
мудро
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عاقلانه
تصویر عاقلانه
sabiamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عقلانیت
تصویر عقلانیت
intelectualidade, prudência, sensatez, racionalidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عاقلانه
تصویر عاقلانه
mądrze
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عقلانیت
تصویر عقلانیت
intelektualność, rozsądek, rozwaga, racjonalność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عاقلانه
تصویر عاقلانه
мудро
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عقلانیت
تصویر عقلانیت
інтелектуальність , розсудливість , розсудливість , раціональність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عاقلانه
تصویر عاقلانه
weise
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عقلانیت
تصویر عقلانیت
Intellektualität, Klugheit, Rationalität
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عقلانیت
تصویر عقلانیت
интеллектуальность , рассудительность , рассудительность , рациональность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عقلانیت
تصویر عقلانیت
बौद्धिकता , विवेकशीलता , तार्किकता
دیکشنری فارسی به هندی