جدول جو
جدول جو

معنی عسعاس - جستجوی لغت در جدول جو

عسعاس
(عَ)
گرگ. (منتهی الارب). ذئب. (فهرست مخزن الادویه) (اقرب الموارد) ، سراب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
عسعاس
گرگ شبگرد، سبک، کتیر
تصویری از عسعاس
تصویر عسعاس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ عِ)
جمع واژۀ عسعس. (منتهی الارب). گرگ و خارپشت، بدان جهت که شبگرد میباشند. (آنندراج). قنافذ است، و آن را بدان نام بجهت آن موسوم نموده اند که در شب رفتار بسیار می نماید. (مخزن الادویه). قنافذ و خارپشتان است بجهت کثرت رفت وآمد آنها در شب، گویی مفرد آن عسعس است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عُ عُ)
بازرگانان آزمندو حریص، آوندهای کلان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عَ قَ)
جایگاهی است در بادیه. و گویند کوهی است طویل دریک فرسخی ماورای ضریه ازآن بنی عامر. و آن را کوهی ازآن بنی دبیر در بلاد بنی جعفر بن کلاب دانسته اند که در پایۀ آن آب ناصفه واقع است. (از معجم البلدان).
- داره عسعس، ازآن بنی جعفر است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(عَ عَ)
صیغۀ ماضی از مصدر عسعسه است به معنی تاریکی درآوردن شب. (از غیاث اللغات). و در فارسی با توجه به مورد استعمال آن در قرآن کریم، بعنوان صفتی برای شب بکار رفته است:
ایمان به وجود تو جدا گشت ز کفران
چون روز درخشنده جدا از شب عسعس.
ناصرخسرو.
و رجوع به عسعسه شود
لغت نامه دهخدا
(عَ عَ)
گرگ. (منتهی الارب). ذئب. (فهرست مخزن الادویه). گرگ که در جستجوی شکار باشد در شب. (از اقرب الموارد) ، خارپشت، بدان جهت که شبگرد میباشد. (منتهی الارب). گوئی مفرد عساعس است بمعنی خارپشتان. (از اقرب الموارد). ج، عساعس. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عِ)
اکراه و اجبار: درّت الناقه عساساً، آن ماده شتر با اکراه شیر داد. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) ، جمع واژۀ عس ّ. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به عس ّ شود.
- بنی عساس، نام بطنی است از تازیان. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
گرگ، خارپشت ازآن روس که شبگرد می باشند بازرگانان آزمند، آوند های کلان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عساس
تصویر عساس
گزیر (عسس) شبگرد، گرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عسعس
تصویر عسعس
((عَ سْ عَ))
تیره و تاریک شدن، گرگ
فرهنگ فارسی معین