فرمانده چهل نفر مرد. (ناظم الاطباء) : و قومس کم از او (از فسطیار) باشد و او را دویست فرمان بردار، و عسطرتج کم از او باشد و او را چهل مرد در فرمان. (بیان الادیان)
فرمانده چهل نفر مرد. (ناظم الاطباء) : و قومس کم از او (از فسطیار) باشد و او را دویست فرمان بردار، و عسطرتج کم از او باشد و او را چهل مرد در فرمان. (بیان الادیان)
عسره. دشواری. (غیاث اللغات) (مجمل اللغه). دشواری و سختی و زحمت و اشکال. (ناظم الاطباء). دشخواری. و رجوع به عسره شود. - باعسرت، مشکل و دشوار. (ناظم الاطباء). - بی عسرت، آسان و سهل. (ناظم الاطباء). ، تنگدستی و درویشی. (مجمل اللغه). دست تنگی. فاقه. فقر. نیاز. نیازمندی. ضرورت. حاجت
عسره. دشواری. (غیاث اللغات) (مجمل اللغه). دشواری و سختی و زحمت و اشکال. (ناظم الاطباء). دشخواری. و رجوع به عسره شود. - باعسرت، مشکل و دشوار. (ناظم الاطباء). - بی عسرت، آسان و سهل. (ناظم الاطباء). ، تنگدستی و درویشی. (مجمل اللغه). دست تنگی. فاقه. فقر. نیاز. نیازمندی. ضرورت. حاجت