جدول جو
جدول جو

معنی عسرت

عسرت((عُ سْ رَ))
تنگی، سختی، تنگدستی، بی چیزی
تصویری از عسرت
تصویر عسرت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با عسرت

عسرت

عسرت
عسره. دشواری. (غیاث اللغات) (مجمل اللغه). دشواری و سختی و زحمت و اشکال. (ناظم الاطباء). دشخواری. و رجوع به عسره شود.
- باعسرت، مشکل و دشوار. (ناظم الاطباء).
- بی عسرت، آسان و سهل. (ناظم الاطباء).
، تنگدستی و درویشی. (مجمل اللغه). دست تنگی. فاقه. فقر. نیاز. نیازمندی. ضرورت. حاجت
لغت نامه دهخدا