جدول جو
جدول جو

معنی عزل - جستجوی لغت در جدول جو

عزل
برکناری
تصویری از عزل
تصویر عزل
فرهنگ واژه فارسی سره
عزل
از کار بازداشتن، بیکار کردن، برکنار کردن
تصویری از عزل
تصویر عزل
فرهنگ فارسی عمید
عزل
یکسو نمودن و جدا کردن و بیکار ساختن، بر کناری از کار، معزولی، پیاده کردن از عمل
فرهنگ لغت هوشیار
عزل
((عَ زْ))
برکنار کردن، از کار بازداشتن
تصویری از عزل
تصویر عزل
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عزلت
تصویر عزلت
گوشه نشینی، خانه نشینی، دوری و کناره گیری از مردم
عزلت گزیدن: گوشه گرفتن، گوشه نشینی اختیار کردن، ترک مراوده با مردم کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عزله
تصویر عزله
سرسرین از استخوان ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزلت
تصویر عزلت
گوشه نشینی، خانه نشینی، انزوا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزلا
تصویر عزلا
مونث اعزل سرین، نشتگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزلت
تصویر عزلت
((عُ زْ لَ))
گوشه نشینی
فرهنگ فارسی معین
مردبی زینه، ابربی باران، ستاره روشن، دمکج ابر بی باران، مرد بی سلاح. یا سماک اعزل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعزل
تصویر تعزل
عشق نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعزل
تصویر اعزل
ریگ، تودۀ جداگانه، ویژگی ابر بی باران، مرد بی سلاح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعزل
تصویر اعزل
((اَ زَ))
ابر بی باران، مرد بی سلاح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عزل کردن
تصویر عزل کردن
برکنار کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عزلت گزین
تصویر عزلت گزین
عزلت گزیننده، گوشه نشین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عزلت گزیدن
تصویر عزلت گزیدن
گوشه گرفتن، گوشه نشینی اختیار کردن، ترک مراوده با مردم کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عزلت گزینی
تصویر عزلت گزینی
گوشه گیری انزوا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزلت گزین
تصویر عزلت گزین
گوشه نشین آن که عزلت اختیار کند گوشه نشین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزلت گزیدن
تصویر عزلت گزیدن
گوشه گرفتن کناره گرفتن گوشه رفتن ترک مراوده با مردمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزلت گرفتن
تصویر عزلت گرفتن
گوشه گرفتن کناره گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
برکنار کردن هیالاندن کسی رااز شغل و منصب خود بر کنار کردن خلع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزل الحمار
تصویر عزل الحمار
پس خر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزل کردن
تصویر عزل کردن
Depose
دیکشنری فارسی به انگلیسی
पदच्युत करना
دیکشنری فارسی به هندی