بار پنبه. (منتهی الارب). غوزۀ دهان گشاده. (دهار). جوزالقطن. (اقرب الموارد). جوزهالقطن است که به فارسی کوزک و به شیرازی خروک و به اصفهانی کوکوزک پنبه و به هندی دهیری نامند. (مخزن الادویه). جوزق و بار پنبه. (ناظم الاطباء)
بار پنبه. (منتهی الارب). غوزۀ دهان گشاده. (دهار). جوزالقطن. (اقرب الموارد). جوزهالقطن است که به فارسی کوزک و به شیرازی خروک و به اصفهانی کوکوزک پنبه و به هندی دهیری نامند. (مخزن الادویه). جوزق و بار پنبه. (ناظم الاطباء)
عصای با سنان. (منتهی الارب). عصا با آهن. (دهار). به معنی عکاز است و اخص از آن باشد. (از اقرب الموارد). واحدعکاز. (از ناظم الاطباء). ج، عکاکیز (منتهی الارب) (اقرب الموارد) و عکازات. (اقرب الموارد) : چو راه پرسموم و گرم، اسپرم بگرد او عکازه و غضای او. منوچهری. ، آهن پاره ای بر نیزه و مانند آن. (منتهی الارب) ، عصای چوپانان، عصای تفرج و گردش، عصای صلیب داری که کشیشان گاه بر دست گیرند. (ناظم الاطباء) ، کنایه است از مناصبی که شخص بدست می آورد چنانکه گویند ’فلان من أرباب العکاکیز’. (از اقرب الموارد). و رجوع به عکاز شود
عصای با سنان. (منتهی الارب). عصا با آهن. (دهار). به معنی عکاز است و اخص از آن باشد. (از اقرب الموارد). واحدعکاز. (از ناظم الاطباء). ج، عَکاکیز (منتهی الارب) (اقرب الموارد) و عکازات. (اقرب الموارد) : چو راه پرسموم و گرم، اسپرم بگرد او عکازه و غضای او. منوچهری. ، آهن پاره ای بر نیزه و مانند آن. (منتهی الارب) ، عصای چوپانان، عصای تفرج و گردش، عصای صلیب داری که کشیشان گاه بر دست گیرند. (ناظم الاطباء) ، کنایه است از مناصبی که شخص بدست می آورد چنانکه گویند ’فلان من أرباب العکاکیز’. (از اقرب الموارد). و رجوع به عکاز شود
دختر عبدالملک بن محمد بن عبدالرحمان قرشی هاشمی اندلسی. از زنان فاضل و صالح بشمار میرفت و بسال 546 ه. ق. در مرسیه متولد شد و در قرطبه پرورش یافت و سالها در مصر بزیست و در 634 ه. ق. درگذشت. (از الاعلام زرکلی از التکمله الوفیات النقله) دختر قاسم بن قطلوبغای حنفی. از زنان فاضل عصر خود بشمار می رفت. و حدیث را از جدۀ همسرش ام هانی هورینیه و غیره آموخته است. (از اعلام النساء از الضوء اللامع سخاوی) دختر علی، مکنی به ام ایمن. زوجه ابوعلی رودباری و زنی عابد بود. رجوع به صفهالصفوه ج 4 ص 301 و اعلام النساء شود
دختر عبدالملک بن محمد بن عبدالرحمان قرشی هاشمی اندلسی. از زنان فاضل و صالح بشمار میرفت و بسال 546 هَ. ق. در مرسیه متولد شد و در قرطبه پرورش یافت و سالها در مصر بزیست و در 634 هَ. ق. درگذشت. (از الاعلام زرکلی از التکمله الوفیات النقله) دختر قاسم بن قطلوبغای حنفی. از زنان فاضل عصر خود بشمار می رفت. و حدیث را از جدۀ همسرش ام هانی هورینیه و غیره آموخته است. (از اعلام النساء از الضوء اللامع سخاوی) دختر علی، مکنی به ام ایمن. زوجه ابوعلی رودباری و زنی عابد بود. رجوع به صفهالصفوه ج 4 ص 301 و اعلام النساء شود
چیره شدن بر کسی درمعازّه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، سرزنش کردن گوسپند را و زجر نمودن او را. (ازمنتهی الارب). زجر کردن بز را. (از اقرب الموارد)
چیره شدن بر کسی درمعازّه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، سرزنش کردن گوسپند را و زجر نمودن او را. (ازمنتهی الارب). زجر کردن بز را. (از اقرب الموارد)
ابوالعباس احمد ابن عمر عزازی، منسوب به عزاز حلب. وی محدث بود و از ابوالحسن علی بن احمد بن مرزبان روایت کرده است. (از معجم البلدان). محدث کسی است که علاوه بر نقل احادیث، در تشخیص راویان ضعیف، ناقلان جعلی، و تناقض های روایی تخصص دارد. علم رجال به عنوان شاخه ای از دانش حدیث، به وسیلهٔ همین محدثان شکل گرفت و برای هر حدیث، مسیر انتقال آن از راوی به راوی مشخص شد. این سطح از دقت علمی، تنها در تمدن اسلامی به چشم می خورد و نمونه ای از نهادینه شدن عقلانیت در دین است.
ابوالعباس احمد ابن عمر عزازی، منسوب به عزاز حلب. وی محدث بود و از ابوالحسن علی بن احمد بن مرزبان روایت کرده است. (از معجم البلدان). محدث کسی است که علاوه بر نقل احادیث، در تشخیص راویان ضعیف، ناقلان جعلی، و تناقض های روایی تخصص دارد. علم رجال به عنوان شاخه ای از دانش حدیث، به وسیلهٔ همین محدثان شکل گرفت و برای هر حدیث، مسیر انتقال آن از راوی به راوی مشخص شد. این سطح از دقت علمی، تنها در تمدن اسلامی به چشم می خورد و نمونه ای از نهادینه شدن عقلانیت در دین است.