ذرق یا یربطو، و آن گیاهی است که ساقش مانند ساق رازیانه باشد و دستۀ کلان و انبوه، عظیم النفع در جمیع اقسام وبا و درد دندان کرم خورده و گوش و سپرز و دردسر کهنه و نزله و جز آن. (منتهی الارب). حندقوقی یا یربطو است و آن همان ذرق باشد. گویند آن نباتی است که ساقه هایش به ساق رازیانه میماند. و یک دستۀ آن بسیار و انبوه است، و در جمیع انواع وبا و درد دندان کرم خورده، به وسیلۀ غرغره کردن با آبی که این گیاه در آن جوشانده شده است، و نیز برای درد گوش و طحال و صداع مزمن و نزله ها و غیره بسیار سودمند است. (از تاج العروس). حندقوقی، واحد آن عرقصاءه. (از اقرب الموارد). نام گیاهی مانند رازیانه که در طب استعمال می کنند. (ناظم الاطباء). اسم حندقوقی است، یا یربطوره است. (مخزن الادویه). عرقصان. عرنقصان. عریقصاء. عریقصانه. رجوع به عرقصان و عرنقصان و عریقصاء و عریقصانه شود
ذرق یا یربطو، و آن گیاهی است که ساقش مانند ساق رازیانه باشد و دستۀ کلان و انبوه، عظیم النفع در جمیع اقسام وبا و درد دندان کرم خورده و گوش و سپرز و دردسر کهنه و نزله و جز آن. (منتهی الارب). حندقوقی یا یربطو است و آن همان ذرق باشد. گویند آن نباتی است که ساقه هایش به ساق رازیانه میماند. و یک دستۀ آن بسیار و انبوه است، و در جمیع انواع وبا و درد دندان کرم خورده، به وسیلۀ غرغره کردن با آبی که این گیاه در آن جوشانده شده است، و نیز برای درد گوش و طحال و صداع مزمن و نزله ها و غیره بسیار سودمند است. (از تاج العروس). حندقوقی، واحد آن عرقصاءه. (از اقرب الموارد). نام گیاهی مانند رازیانه که در طب استعمال می کنند. (ناظم الاطباء). اسم حندقوقی است، یا یربطوره است. (مخزن الادویه). عَرقَصان. عَرَنقصان. عُریقِصاء. عُریقِصانه. رجوع به عرقصان و عرنقصان و عریقصاء و عریقصانه شود
بی پوست تنک برآمدن خایه. بی پوست تنک نهادن ماکیان خایه را: غرقأت الدجاجه بیضها، یعنی تخم گذاشت و در آن پوست خشک نبود. همزه زاید است زیرا از مادۀ غرق می باشد. (از منتهی الارب)
بی پوست تنک برآمدن خایه. بی پوست تنک نهادن ماکیان خایه را: غرقأت الدجاجه بیضها، یعنی تخم گذاشت و در آن پوست خشک نبود. همزه زاید است زیرا از مادۀ غرق می باشد. (از منتهی الارب)
آب صافی. (از منتهی الارب). ’نطفه’ و صاف از آب. (از اقرب الموارد) ، چوبی است بر عرض دلو قرار داده شده. (از اقرب الموارد) ، بن و اصل مال. یا بیخ درخت که از آن بیخهای دیگر برآید. (منتهی الارب). اصل یا اصل مال، یا بیخ درخت که ریشه ها از آن منشعب گردد. (از اقرب الموارد). گویند ’استأصل اﷲ عرقاتهم’ یعنی خداوند بیخ و ریشه آنان را برکند!. در این جمله ’عرقاه’ را اگر به فتح اول بخوانیم تاء آن نیز مفتوح خوانده میشود، بنابراین که مفرد است، و این بیشتر به کار میرود. و میتوان آن را به کسر اول خواند که در این صورت تاء آن نیز مکسورگردد بنابراین که جمع مؤنث سالم است عرقه را. (ازاقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
آب صافی. (از منتهی الارب). ’نطفه’ و صاف از آب. (از اقرب الموارد) ، چوبی است بر عرض دلو قرار داده شده. (از اقرب الموارد) ، بن و اصل مال. یا بیخ درخت که از آن بیخهای دیگر برآید. (منتهی الارب). اصل یا اصل مال، یا بیخ درخت که ریشه ها از آن منشعب گردد. (از اقرب الموارد). گویند ’استأصل اﷲ عرقاتهم’ یعنی خداوند بیخ و ریشه آنان را برکند!. در این جمله ’عرقاه’ را اگر به فتح اول بخوانیم تاء آن نیز مفتوح خوانده میشود، بنابراین که مفرد است، و این بیشتر به کار میرود. و میتوان آن را به کسر اول خواند که در این صورت تاء آن نیز مکسورگردد بنابراین که جمع مؤنث سالم است عِرقه را. (ازاقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)