- عرجون
- شاخه کج از کویک و رز سماروغ سپید، داسی خمیده کج چوب خوشه خرما که به شکل داس خمیده میان باشد و خشک و کج گردد، درخت کج شده، شاخه بریده از درخت کج شده جمع عراجین. چوب خوشه خرما که به شکل داس خمیده میان باشد و خشک و کج گردد، درخت کج شده، شاخه بریده از درخت کج شده جمع عراجین
معنی عرجون - جستجوی لغت در جدول جو
- عرجون ((عُ))
- چوب خوشه خرما، بیخ خوشه خرما که خمیده و کج است
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پارسی تازی گشته زرگون شاخه های تاک، سرخ زرینه، می، آب باران در گودی سنگ برنگ زر زرد فام طلایی زریون، درخت انگور (مو) زرجون، آب باران جمع شده بر روی صخره ها و قطعه سنگهای عظیم کوهها که بر اثر حل مواد معدنی موجود در سنگها برنگ نارنجی یا زرد درمیاید، شراب باده، زرقون
لنگان رفتن، جمع عارج، پوشیدگان نبود گان
پارسی تازی گشته آرمون ربون پیشمزد پیش پرداخت
ژوبلک غارچ از گیاهان
همیشه بهار
رخت افکندن (اقامت کردن)، شرم داشتن