جدول جو
جدول جو

معنی عرجان

عرجان
(حُ)
لنگان رفتگی. (منتهی الارب) (آنندراج). مشی اعرج. (از اقرب الموارد). رفتار بلنگی. لنگان رفتن. (یادداشت مؤلف). قزلان. (تاج المصادر بیهقی). لنگیدن به لنگی خلقی. عرج. (ناظم الاطباء). رجوع به عرج شود
لغت نامه دهخدا