جدول جو
جدول جو

معنی عدیل - جستجوی لغت در جدول جو

عدیل
مثل و نظیر، همتا، برابر
تصویری از عدیل
تصویر عدیل
فرهنگ فارسی عمید
عدیل
(عَ)
مثل. مانند. همتا. همانند. (اقرب الموارد) (قطرالمحیط). ج، عدلا، هم کجاوه. (از اقرب الموارد). دو کس که هر دو جانب یک کجاوه نشینند هر یکی مر دیگری را عدیل باشد. (آنندراج) (غیاث اللغات) ، برابر در قدر و مرتبت. (غیاث اللغات) ، هم شأن. هم رتبه. رقیب:
خرد و جهل کی شوند عدیل
برز را نیست آشنا ردّاس.
ناصرخسرو.
بارت ز خرد باید و طاعت به سوی آنک
او را نه عدیل است و نه فرزند و نه یار است.
ناصرخسرو.
تا دهک راه سخت شوریده ست
جفت عقل تو و عدیل هنر.
مسعودسعد.
، هم وزن. عدیلک هو الذی یعادلک فی الوزن والقدر. (قطرالمحیط). هم سنگ. ج، عدلاء، همسر. (منتهی الارب) :
نیم روز اندر بهشت آدم عدیل ملک بود
هفتصد سال از جگر خون راند، بر سنگ و گیا.
سنایی.
، شوهران دو خواهر
لغت نامه دهخدا
عدیل
(عُ دَ)
ابن فرج. شاعر است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
عدیل
مانند، همتا، مثل، هم رتبه، رقیب
تصویری از عدیل
تصویر عدیل
فرهنگ لغت هوشیار
عدیل
((عَ))
نظیر، مانند
تصویری از عدیل
تصویر عدیل
فرهنگ فارسی معین
عدیل
جفت، قرین، لنگه، مانند، مثل، نظیر، همتا
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
راست کردن، برابر کردن، دو چیز را با هم مساوی کردن، هم وزن کردن
فرهنگ فارسی عمید
(عَ لَ)
همزاد. دیوی که با انسان زائیده میشود و با او هست، دعائی است در کتب ادعیه. آن را بر سر مریض هنگام مرگ خوانند که پریان و دیوان و شیاطین از وی دور شوند
لغت نامه دهخدا
(بَ)
راست کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). راست کردن. یقال:عدل الحکم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). راست و درست کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج). راست کردن چیز یا حکمی. (از اقرب الموارد). راستی و درستی و برابری و صحت و عدالت. (ناظم الاطباء) ، عدل خواندن. (تاج المصادر بیهقی). عادل خواندن. (زوزنی). شایستۀ گواهی گردانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (ازآنندراج). پاک گردانیدن شاهد. (از اقرب الموارد) ، تسویه. (کشاف اصطلاحات الفنون) ، برابر کردن ترازو را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). برابر کردن چیزی را به چیزی. (غیاث اللغات) (آنندراج). برابر کردن ترازو و کیل را. (از اقرب الموارد) ، عدلین قرار دادن کالا را. (از اقرب الموارد) ، یقال: شرب حتی عدل، یعنی نوشید چندان که شکمش مانند تنگبار گردید، بدرستی نمودن کاری را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
- جرح و تعدیل، رجوع به جرح و جرح و تعدیل شود.
- علم تعدیل، صاحب کشف الظنون بنقل از مولی ابن الخیر در ذیل علم تعریف آرد که: علمی است که بدان تفاوت شب و روز و تداخل ساعات در شب و روز بهنگام اختلاف آنها در تابستان و زمستان شناخته شود و سپس آرد که ابن الخیر این دانش را از فروع علم هندسه دانسته و شاید آنچه وی یاد کرده همان تعدیلات مستعمل دردستوری است که برای استخراج تقویم از زیج وضع شده ودر آن جدول تعدیل ایام است و در زیج جدولهایی در این باره یافت میشود و پیداست که اگر مراد وی این معنی باشد آنگاه تعدیل از مسائل علم زیج و تقویم است...و خلاصه علم بودن آن درست نیست. رجوع به کشف الظنون و تعدیل شمس شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از عدیله
تصویر عدیله
دعائی در کتب ادعیه آنرا بر سر مریض هنگام مرگ می خوانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
راست کردن، عادل خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
((تَ))
راست کردن، معتدل کردن، تقسیم کردن از روی عدالت، راست کار خواندن، پارسا داشتن، کم کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
تعديلٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
Extenuation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
atténuation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
완화
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
hafifletme
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مدولاسیون، تنظیم
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
kupunguza
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
শমন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
تخفیف
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
הקלה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
緩和
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
atenuación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
शमन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
peringan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
การบรรเทา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
verlichting
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
attenuazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
缓解
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
złagodzenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
пом'якшення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
Milderung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
смягчение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
atenuação
دیکشنری فارسی به پرتغالی