جدول جو
جدول جو

معنی عدوان - جستجوی لغت در جدول جو

عدوان
دشمنی کردن، دشمنی، ستم کردن به کسی، ظلم و ستم آشکار
تصویری از عدوان
تصویر عدوان
فرهنگ فارسی عمید
عدوان
(عَدْ)
حارث بن عمرو بن قیس از قیس عیلان از عدنانیه. جدی جاهلی است که مسکن فرزندان آن به طائف بوده بواسطۀ غلبۀ ثقیف به تهامه کوچ کردند و سپس به افریقیه و جز آن پراکنده شدند.
لغت نامه دهخدا
عدوان
(حَ لَ قَ)
دویدن اسب، دویدن خواستن اسب. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
عدوان
بیداد کردن، ستم کردن بر کسی
تصویری از عدوان
تصویر عدوان
فرهنگ لغت هوشیار
عدوان
((عُ))
دشمنی کردن، ستم کردن بر کسی، دشمنی، ظلم
تصویری از عدوان
تصویر عدوان
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عدنان
تصویر عدنان
(پسرانه)
نام یکی از اجداد پیامبر (ص)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از علوان
تصویر علوان
(پسرانه)
نام دیگر مرداس پدر ضحاک و نام چندتن از شخصیتهای تاریخی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عدوانی
تصویر عدوانی
از روی ظلم و ستم مثلاً تصرف عدوانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
دیباجۀ کتاب، سرآغاز کتاب یا نامه، سر نامه، آنچه در ابتدای نامه یا پشت پاکت می نویسند، لقب، نامی که از اهمیت یا مقام شخصی حکایت می کند، هر آنچه موجب معرفی و شناختن چیزی می شود مثلاً عنوان مراسم
فرهنگ فارسی عمید
(عُدْ نی ی)
منسوب به عدوان، تجاوزکارانه.
- تصرف عدوانی، نوعی از غصب است. درفقه در مبحث غصب گفته اند تصرف مال غیر باشد عدواناً. در آئین دادرسی مدنی ص 221 آمده است آرد: در هر مورد کسی که مال منقولی را از تصرف متصرفی بدون رضایت او خارج نماید یا مزاحم استفادۀ متصرف شود تصرف عدوانی کرده است. دعوی تصرف عدوانی عبارت است از دعوی متصرف سابق که دیگری بدون رضایت او مال غیرمنقول را ازتصرف او خارج کرده و متصرف سابق اعادۀ تصرف خود رانسبت به آن مال درخواست نماید. (ص 70). در شرایع الاسلام ص 238 آرد: الغصب هوالاستقلال باثبات الید علی مال الغیر عدواناً
لغت نامه دهخدا
(عَدْ)
یحیی بن یعمر دمشقی عدوانی مکنی به ابوسلیمان. از مشاهیر نحویان بود. از فقه و حدیث و قرائت و لغات اطلاعی داشت. مردی فصیح و بلیغ و عالم به علم ادب بود. نحو را از ابوأسود دوئلی آموخت و حدیث را از عبدالله بن عباس وعبدالله بن عمر و جز آنها فرا گرفت. مردی شیعی بود و حجاج بن یوسف او را به خراسان تبعید کرد، در آنجا از طرف یزید بن مهلب قضاوت یافت. وی به سال 119 یا 129 یا 100 هجری قمری درگذشت. (از ریحانه الادب ج 3 ص 70)
در رجال لقب ثقیف بن عمرو و سمره بن ربیعه و جز آنهاست و نسبت آن به بنی محجر بن عیاذ بن یشکر بن عدوان است. (ریحانه الادب ص 693)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عشوان
تصویر عشوان
خرما، خرمابن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عدوانی
تصویر عدوانی
تجاوزکارانه
فرهنگ لغت هوشیار
سرنامه، دیباچه نامه، نشان، هر چیزی که در سر نامه و اول آن مینویسند و بدان نامه را آغاز میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عدواء
تصویر عدواء
زمین خشک، سخت، جایی که در آن آرامش نتوان یافت، دوری جا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
((عُ یا عِ))
دیباچه، سرآغاز کتاب یا نامه، نشانی، آدرس، واژه یا واژه هایی که مقام و منصب یا میزان تحصیلات کسی را نشان می دهد، دلیل، بهانه، وضع، حالت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
پاژنام، سرنویس، فرنام
فرهنگ واژه فارسی سره
خصمانه، عداوت آمیز، قهرآلود، قهرآمیز
متضاد: دوستانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
Caption, Designation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
légende, désignation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
Bildunterschrift, Bezeichnung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
заголовок , призначення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
podpis, oznaczenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
legenda, designação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
título, designación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
подпись , обозначение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
didascalia, designazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
onderschrift, aanwijzing
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
शीर्षक , designation
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
keterangan, penunjukan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
캡션 , 지정
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
כותרת , ייעוד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
标题 , 指定
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
キャプション , 指定
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
başlık, atama
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی