- عدوان
- دشمنی کردن، دشمنی، ستم کردن به کسی، ظلم و ستم آشکار
معنی عدوان - جستجوی لغت در جدول جو
- عدوان
- بیداد کردن، ستم کردن بر کسی
- عدوان ((عُ))
- دشمنی کردن، ستم کردن بر کسی، دشمنی، ظلم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
از روی ظلم و ستم مثلاً تصرف عدوانی
تجاوزکارانه
پاژنام، سرنویس، فرنام
دیباجۀ کتاب، سرآغاز کتاب یا نامه، سر نامه، آنچه در ابتدای نامه یا پشت پاکت می نویسند، لقب، نامی که از اهمیت یا مقام شخصی حکایت می کند، هر آنچه موجب معرفی و شناختن چیزی می شود مثلاً عنوان مراسم
خرما، خرمابن
سرنامه، دیباچه نامه، نشان، هر چیزی که در سر نامه و اول آن مینویسند و بدان نامه را آغاز میکنند
زمین خشک، سخت، جایی که در آن آرامش نتوان یافت، دوری جا
((عُ یا عِ))
فرهنگ فارسی معین
دیباچه، سرآغاز کتاب یا نامه، نشانی، آدرس، واژه یا واژه هایی که مقام و منصب یا میزان تحصیلات کسی را نشان می دهد، دلیل، بهانه، وضع، حالت
Caption, Designation
подпись , обозначение
Bildunterschrift, Bezeichnung
заголовок , призначення
podpis, oznaczenie
legenda, designação
título, designación
légende, désignation
didascalia, designazione
onderschrift, aanwijzing
शीर्षक , designation
keterangan, penunjukan
عنوانٌ , تعيينٌ
캡션 , 지정
כותרת , ייעוד
标题 , 指定
キャプション , 指定
başlık, atama
kichwa, uteuzi
คำบรรยาย , การกำหนด
শিরোনাম , মনোনয়ন
عنوان , عہدہ