جدول جو
جدول جو

معنی عدرئیل - جستجوی لغت در جدول جو

عدرئیل
(عَ رَ)
به عبری معنی سوخته دارد، وادیی است که از جبل شیخ به خلیج عربه ممتد است طولش 250 میل و شامل حوله و بحرالجلیل و بحرالملح یا مرداب میباشد و گاهی این اسم به الغور که فیمابین دریای مرداب و دریای احمر واقع است صدق کند. و در غیر این موضع گاهی اشاره به الغور قصد از شمال دریای مرداب مذکور است اما قسمتی که از شمال دریای مرداب به خلیج عقبه ممتد است. طولش 100 میل و عرضش از 4- 14 میل و ارتفاع دیوارهای آهکی و کلسیه اش بمغرب دشت از 500 الی 1800 قدم و ارتفاع کوه هور 5000 قدم و سنگهای طرف شرقی غالباً پورفیری و باسلت میباشد و سطح دشت مرقوم پورفیری و ریگهای از سنگهای مختلفه فراهم آمده پوشیده است. و سبزه و علف کمیاب و حرارت هوایش در غایت شدت میباشد ولی قضیۀ این که درزمان قدیم رود اردن در عربه جاری بوده است از جمله آراء سخیف و بی اعتباری است. (از قاموس کتاب مقدس)
در اصل نام شهرهای عرب است، موضعی است به فلسطین. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جبرئیل
تصویر جبرئیل
(پسرانه)
جبریل، مرد خدا، نام یکی از چهار فرشته مقرب که حامل وحی الهی برای انبیاست
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عدیل
تصویر عدیل
مثل و نظیر، همتا، برابر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عزرائیل
تصویر عزرائیل
ملک الموت، قابض ارواح، فرشته ای که جان مردم را می گیرد، جان ستان، جان شکار، جان شکر، فرشتۀ مرگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جبرئیل
تصویر جبرئیل
در اسلام و دیگر ادیان سامی یکی از فرشتگان مقرب الهی که که وحی را بر پیغمبران نازل می کرد، روح الامین، روح القدس، روح اعظم، امین وحی، حامل وحی، ناموس اکبر، سروش
فرهنگ فارسی عمید
(عَ)
مثل. مانند. همتا. همانند. (اقرب الموارد) (قطرالمحیط). ج، عدلا، هم کجاوه. (از اقرب الموارد). دو کس که هر دو جانب یک کجاوه نشینند هر یکی مر دیگری را عدیل باشد. (آنندراج) (غیاث اللغات) ، برابر در قدر و مرتبت. (غیاث اللغات) ، هم شأن. هم رتبه. رقیب:
خرد و جهل کی شوند عدیل
برز را نیست آشنا ردّاس.
ناصرخسرو.
بارت ز خرد باید و طاعت به سوی آنک
او را نه عدیل است و نه فرزند و نه یار است.
ناصرخسرو.
تا دهک راه سخت شوریده ست
جفت عقل تو و عدیل هنر.
مسعودسعد.
، هم وزن. عدیلک هو الذی یعادلک فی الوزن والقدر. (قطرالمحیط). هم سنگ. ج، عدلاء، همسر. (منتهی الارب) :
نیم روز اندر بهشت آدم عدیل ملک بود
هفتصد سال از جگر خون راند، بر سنگ و گیا.
سنایی.
، شوهران دو خواهر
لغت نامه دهخدا
(عِ)
زردی بیضه. (منتهی الارب). زردی تخم مرغ و بیض. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
به عربی صفره بیض است. (مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(عُ دَ)
ابن فرج. شاعر است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
به معنی کسی که او خداوند را مراقبت میکند، شهریار حاصور در شمال کنعان، (صحیفۀ یوشع 11)، که تمام پادشاهان شمالی فلسطین و مشرق اردن را از برای مقاومت یوشع فراهم آورد، لکن لشکر ایشان منهزم گشته حاصور مفتوح و یابین مقتول گردید، (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(عِ)
نام ملک الموت، و آن لغتی است عبرانی. (از اقرب الموارد). ملک مقرب است و او بندۀ خداست، و عزرا در زبان سریانی بنده است و ئیل نام خدای تعالی، و او قابض ارواح است. (غیاث اللغات). فرشتۀ مرگ. (دهار). ملک الموت و قابض ارواح که بفارسی جانشکر و جانگیر نیز گویند. (ناظم الاطباء). هادم اللذات. مفرق الجمعیات. مفرق الجماعات. فرشتۀ جان ستان. ابویحیی. بویحیی:
گرفتم رگ اوداج و فشردمش به دو چنگ
بیامد عزرائیل و نشست از بر من تنگ.
حکاک مرغزی.
از تو زایل نگشت علت جهل
چون طبیبیت کرد عزرائیل.
ناصرخسرو.
توهم هست عزرائیل و فضلت هست میکائیل
چو اسرافیل شد منطق خردجبریل باطیران.
ناصرخسرو.
زال پنداشت هست عزرائیل
بانگ برداشت پیش گاو نبیل.
سنائی.
آن بیلک جبرئیل پرّت
عزرائیل است جانوران را.
خاقانی.
تو فرشته آسمانی یا پری
یا تو عزرائیل شیران نری.
مولوی.
روز دیگر وقت دیوان لقا
شه سلیمان گفت عزرائیل را.
مولوی.
- امثال:
اسم عزرائیل بد رفته است، با بی احتیاطیها که در امر حفظ صحت میکند مردن او ناگزیر است و بر ملک الموت تهمت مرگ خویش می نهد. نظیر: ماهی و ماست ! عزرائیل میگوید
باز هم تقصیر ماست ؟ (امثال و حکم دهخدا).
عزرائیل بدنام است، مردمان بیشتر به علت افراطها و بی احتیاطی ها میرند و گمان برند که عمر آنان برسیده است. (امثال و حکم دهخدا).
عزرائیل میگوید باز هم تقصیر ماست ؟ رجوع به مثل ’اسم عزرائیل بد رفته است’ شود.
موی عزرائیل به تنش هست، مهیب و سهمناک است. (امثال و حکم دهخدا).
- مثل عزرائیل، مهیب. (امثال و حکم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
قریه ای است بفاصله پنجاه وهشت هزارگزی شمال قلعۀ دوست محمدخان علاقۀ حکومت درجه 3 وازه خواه حکومت کلان کتو از حکومت اعلی غزنی افغانستان بمختصات جغرافیایی زیر: طول شرقی: 67 درجه و 17 دقیقه و 31 ثانیه و عرض شمالی: 33 درجه و 9 دقیقه و 22 ثانیه، (از قاموس جغرافیایی افغانستان ج 2)
لغت نامه دهخدا
ادبیل. پسر حضرت اسمعیل بن ابراهیم علیهماالسلام، لقب جبله بن قیس کندی و گویند صحابی است . واژه صحابی عنوان افتخارآمیزی برای مسلمانانی است که رسول خدا (ص) را درک کرده اند. این افراد معمولاً نخستین نسل مسلمانان را تشکیل می دهند و بسیاری از آنان از مبلغان اسلام در سایر سرزمین ها بوده اند. زندگی صحابه، الگوی عملی برای مسلمانان قرون بعد شد.
لغت نامه دهخدا
تصویری از عرقیل
تصویر عرقیل
زرده زرده تخم مرغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزرائیل
تصویر عزرائیل
نام ملک الموت، ملک مقرب است و او بنده خداست، قبض کننده اوراح
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از فرشتگان مقرب، دل که بزعم صوفیان مهبط انوار الهی و محل وحی و الهام اوست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عدیل
تصویر عدیل
مانند، همتا، مثل، هم رتبه، رقیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دریل
تصویر دریل
((دِ رِ))
مته برقی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عدیل
تصویر عدیل
((عَ))
نظیر، مانند
فرهنگ فارسی معین
جبرائیل، جبریل، روح الامین، سروش، فرشته، ملک
فرهنگ واژه مترادف متضاد
جفت، قرین، لنگه، مانند، مثل، نظیر، همتا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اجل، ملک الموت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اگر جبرئیل را به خواب خوش طبع و گشاده رو بیند. چنانکه صورت اصلی اوست دلیل کند که بر دشمن ظفر یابد و به همه مرادها برسد و از غم فرج یابد واگر وی را به خلاف این دید اندوه کند واگر بیند جبرائیل او را وعده نیکو داد یا مژده داد یا از کاری باز داشت تأویل خواب او همان است و اگر بیند جبرائیل چیزی به او داد دلیلش این است که از پادشاه جاه وقدرت ومنزلت وبزرگی یابد بعضی از معبّران گفتند: اگر بیند که جبرائیل یا میکائیل چیزی به وی داد دلیلش ترس است و بیم بزرگ واگر بیند که جبرئیل شد ومردمان وی را گفتند که او جبرئیل است دلیل کند که امانت گذارد وسخندان گردد و مراد وی حاصل گردد - محمد بن سیرین
فرهنگ جامع تعبیر خواب
دیدن عزرائیل یا فرشته مرگ در خواب برای بیننده خواب چندان مناسب نخواهد بود و در برخی موارد نزدیک بودن مرگ فرد را نشان می دهد. به گفته مطیعی تهرانی به طور کلی دیدن چهره و شمایل غم زده فرشتگان مقرب درگاه الهی در خواب نیکو نیست.
تعبیر خواب عزرائیل (فرشته مرگ)
ابن سیرین گوید:
اگر کسی ملک الموت را به خواب بیند چنانکه در آسمان او را بیند و خودش را در زمین دلیل که هر کاری دارد از آن بر کنار می گردد.
اگر عزرائیل را در زمین نزدیک خویش بیند دلیل بر اینکه اجلش نزدیک است
اگر ملک الموت را شادمان بیند دلیل که شهید گردد
اگر بیند که با عزرائیل کشتی گرفت و او را نینداخت دلیل که زود از دنیا رود و توبه باید نماید
اگر بیند ملک الموت را بینداخت دلیل که بیمار گردد به حال مرگ بعد از آن شفا یابد
جابرمغربی گوید:
اگر عزرائیل را شادمان بیند دلیل که زندگی او دراز گردد
اگر بیند که عزرائیل به او سلام کرد دلیل که عجلش نزدیک است و پایان عمرش با شهادت تمام گردد
اگر بیند عزرائیل بر وی با خشم نگاه کرد دلیل که حال وی پر مخاطره باشد
اگر بیند که عزرائیل او را چیزی شیرین داد دلیل بر اینکه جان کندن برایش آسان شود
اگر بیند که به او چیزی تلخ داد دلیل که جان کندن بر او سخت گردد
اگر بیند که عزرائیل او را وعده ومژده نیکو داد دلیل که تعبیرش همان مواردی است که تو را بشارت داده
اگر بیند که او را خبر دادند که عزرائیل در فلان جا ست و او از دور بر او نگاه نمود دلیل که او را با پادشاه با هیبت کار افتد
اگر بیند که عزرائیل را کشت دلیل که دشمن خلق گردد.
مطیعی تهرانی: دیدن فرشتگان در حالت غم زده و چهره گرفته در خواب خوب نیست بخصوص دیدن میکائیل و عزرائیل و نشان آن است که مرگ بیننده خواب نزدیک است
فرهنگ جامع تعبیر خواب
واحد اندازه گیری برنج
فرهنگ گویش مازندرانی