چیزی که مردم را به شگفت آرد. و این مخفف اعجوبه است: ای شیخ شهر با که توان این عجوبه گفت بی پرده گشت شید نهان از ردای تو. محسن تأثیر (از آنندراج). و رجوع به اعجوبه شود
چیزی که مردم را به شگفت آرد. و این مخفف اعجوبه است: ای شیخ شهر با که توان این عجوبه گفت بی پرده گشت شید نهان از ردای تو. محسن تأثیر (از آنندراج). و رجوع به اعجوبه شود
کرمکی سیاه است که در آب شنا میکند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به اقرب الموارد شود، نوعی از ماهی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ج، عوم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
کرمکی سیاه است که در آب شنا میکند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به اقرب الموارد شود، نوعی از ماهی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ج، عُوَم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
دهی است کوچک از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر، واقع در 58 هزارگزی شمال خاوری شادگان کنار راه اتومبیل رو اهواز به شادگان. 400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است کوچک از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر، واقع در 58 هزارگزی شمال خاوری شادگان کنار راه اتومبیل رو اهواز به شادگان. 400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
کویک خرمابن که از هسته خرما روید، هسته، شتر سنگ مهسنگ کند زبانی، پرخید گی (ابهام) لکنت زبان کند زبانی، عدم فصاحت، ابهام. یک هسته خرما، یک تکسک انگور، خرما بن که از هسته روید جمع عجمات
کویک خرمابن که از هسته خرما روید، هسته، شتر سنگ مهسنگ کند زبانی، پرخید گی (ابهام) لکنت زبان کند زبانی، عدم فصاحت، ابهام. یک هسته خرما، یک تکسک انگور، خرما بن که از هسته روید جمع عجمات
نادرست است و در تازی نیامده در فارسی: پیرزن زن پیر زن کلانسال. توضیح فصحای عرب بدین معنی عجوز هم گویند ولی عوام عرب عجوزه استعمال کنند، دختر: این بند را عجوزه ای بود ولادت او در بیست و هشتم صفر سنه احدی عشره و خمسمائه بود
نادرست است و در تازی نیامده در فارسی: پیرزن زن پیر زن کلانسال. توضیح فصحای عرب بدین معنی عجوز هم گویند ولی عوام عرب عجوزه استعمال کنند، دختر: این بند را عجوزه ای بود ولادت او در بیست و هشتم صفر سنه احدی عشره و خمسمائه بود