- عجالتا
فعلاً، اکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، حالیا، همینک، ایدون، بالفعل، نون، الآن، ایدر، اینک، فی الحال، حالا، ایمه، همیدون، کنون، الحال
معنی عجالتا - جستجوی لغت در جدول جو
- عجالتا
در تازی نیامده و از ساخته های فارسی گویان است هم اینک بی درنگ
- عجالتا
اکنون، اینک، فعلاً، هم اکنون، بی درنگ، فوراً
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(رِ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ رجال ججج رجل. (ناظم الاطباء) ، جمع واژۀ رجل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). جمع واژۀ رجل، به معنی مرد. (آنندراج)
(نَفْیْ کَ دَ)
لغت نامه دهخدا
در عرف و تداول عامیانه، فعلاً. آنچه اکنون حاضر و دست رسی بدان هست. در حال حاضر. فی الحال. بنقد: عجالهً بهمین اندازه بس است
(پِ)
لغت نامه دهخدا
از شهرهای اسپانیا واقع در ایالت پانپلون بر ساحل راست رود آرگا دارای 4500 تن سکنه. و از محصولات آن نوعی شراب معروف به دورانسیو است که به شرابهای مالاگا شبیه است و در قرب آن شهر بر کوهی آثار خرابه شهری قدیمی آشکار است
آزرمگین، سربه زیر، شرم رو، شرم زده، شرمگین، شرمناک، کم رو، محجوب
متضاد: پررو
متضاد: پررو
