جدول جو
جدول جو

معنی عبو - جستجوی لغت در جدول جو

عبو
(حَ مَ)
آماده کردن رخت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، روشن گردیدن روی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (المنجد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عبور
تصویر عبور
گذر کردن از جایی یا راهی، راه پیمودن، گذشتن
عبور و مرور: آمد و رفت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
اخم کردن، رو ترش کردن، چین به پیشانی انداختن، اخم، چین و شکنی که هنگام نارضایتی، عصبانیت یا فکر کردن بر پیشانی و ابرو می افتد، سخت رویی، تندرویی، ترش رویی، تجهّم، عبس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
اخمو، کسی که اخم کند و چین بر ابرو انداخته و روی خود را درهم بکشد، گره پیشانی، تندرو، ترش روی، دژبرو، بداغر، روترش، بداخم، تیموک، عابس، زوش، ترش رو، عبّاس، متربّد، اخم رو، سخت رو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عبور
تصویر عبور
شباهنگ، در علم نجوم ستارۀ قدر اول از صورت کلب اکبر که روشن ترین ستاره ها است و در شب های تابستان نمایان می شود
تشتر، تیشتر، ستارۀ صبح، ستارۀ سحر، ستارۀ سحری، کاروان کش، قدر اوّل، شعرا، شعریٰ، شعرای یمانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عبور
تصویر عبور
درگذشتن، شکافتن راه را، گذر کردن از راهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبول
تصویر عبول
مرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
روی ترش کردن، ترشروی، اخم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
((عُ))
روی ترش کردن، ترشرویی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عبور
تصویر عبور
((عُ))
گذشتن، رد شدن، گذراندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
((عَ))
بسیار ترشروی، اخمو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عبور
تصویر عبور
گذار، گذر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
ترشرو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
Crabby, Grimacing, Sullen
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
grincheux, grimace, maussade
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
성질이 나쁜 , 찡그린 , 시무룩한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
غصہ کرنے والا , عبوس , اداس
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
খিটখিটে , কুঁচকানো , বিষণ্ণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
ขี้บ่น , บิดเบือนใบหน้า , บึ้ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
mkasirishaji, sura ya uchungu, huzuni
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
huysuz, surat asan, suratsız
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
不機嫌な , 顔をしかめる , ふさぎ込んだ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
脾气坏的 , 做鬼脸的 , 忧郁的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
חמום מוח , מְיוֹעֵץ , עצוב
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
zrzędliwy, grymaszący, ponury
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
pemarah, cemberut, murung
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
चिड़चिड़ा , मुंह चिढ़ाना , गुस्सैल
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
chagrijnig, grimas, somber
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
gruñón, mueca, sombrío
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
scontroso, smorfia, cupo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
rabugento, careta, sombrio
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
буркотливий , кривитися , похмурий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
grimmig, grimassierend, mürrisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عبوس
تصویر عبوس
сварливый , кривящийся , угрюмый
دیکشنری فارسی به روسی
عبوس، اخم کردن
دیکشنری اردو به فارسی