جدول جو
جدول جو

معنی عبدالنافع - جستجوی لغت در جدول جو

عبدالنافع
(عَ دُنْ نا فِ)
ابن عمرالحموی. وی فاضل و از مردم حماه است. در طرابلس شام سکونت گزید و به سال 1016 هجری قمری به ادلب درگذشت. او راست: الرساله الهادیه الی اعتقاد الفرقه الناحیه. منظومه فی العقایده. تفسیر سوره الاخلاص و او راست نظمی. وی شاعر هجاگوی بود. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عبدالناصر
تصویر عبدالناصر
(پسرانه)
بنده پروردگار یاریگر
فرهنگ نامهای ایرانی
(عَ دُرْ را فِ)
ابن ابوالفتح الجدوی. مؤلف مجمع الفصحاء نویسد: حکیم ضیاءالدین عبدالرافع فاضلی است جلیل القدرو کاملی منشرح الصدر، شاعری است و استاد در حکمت نظری و عملی مدتها در خدمت سلطان ملک خسرو بود در نهایت احترام میزیست او را اشعاری است. از آنجمله است:
گلبن حکایت از بت کشمیر میکند
سوسن نشان ز لعبت فرخار میدهد
گردون لاژوردی از شاخ سیم رنگ
شنگرف میدماند و زنگار میدهد.
(از مجمعالفصحاء ج 1 ص 336) (از لباب ج 1 ص 327)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ کَ)
ده کوچکی است از دهستان حومه بخش انارک شهرستان نائین. واقع در هشت هزار گزی شمال انارک متصل به راه حاجی مهدی به انارک. ناحیه ای است واقع در جلگه و گرمسیر و 11 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات است. اهالی به کشاورزی اشغال دارند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ مُءْ مِ)
دهی است از دهستان نمارستاق بخش نور شهرستان آمل واقع در 47هزارگزی جنوب باختری آمل و 11هزارگزی باختر شوسۀ آمل به لاریجان. کوهستانی و سردسیر است و 70 تن سکنه دارد. زبان آنها مازندرانی فارسی است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولاتش غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. زیارتگاهی بنام عبدالمناف که بنای آن قدیمی است در این ده واقع است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا