جدول جو
جدول جو

معنی عباعب - جستجوی لغت در جدول جو

عباعب
(عُعِ)
علم مرتجل است که اصل آن شناخته نشده است. یوم عباعب از ایام عرب است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
عباعب
(عَ قِ)
آبی است مر بنی قیس بنی ثعلبه را. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عباب
تصویر عباب
سیل عظیم، موج دریا
فرهنگ فارسی عمید
(عَ)
مرد درازبالا. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (المنجد). فراخ گلوی بزرگ شکم تمام اندام نیکوسرشت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عَ عَ)
نام بتی است. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عَبْ با)
بسیار آشامنده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حَ قَ)
آب آشامیدن و از آن باب است اًذا أصابت الظباء الماء فلا عباب و اًن لم تصبه فلا أباب، اگر آب را یافت نیاشامید و اگر نیافت برای طلب و آشامیدن آن آماده نشد، برای کسی مثل زنند که به چیزی دست یافت و به سبب بی نیازی از آن اعراض کرد. (از اقرب الموارد) (از آنندراج) (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حَ طَ بَ)
نبرد کردن در فخر و فزونی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). معابه مثله. (ناظم الاطباء). و رجوع به معابه شود
لغت نامه دهخدا
پرآبی، بلند آبی، لور بزرگ (لور سیل)، برگ خرما، آغاز هر چیز، کوه سیل عظیم توجبه بزرگ بسیار آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبعب
تصویر عبعب
میوه کالنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عباب
تصویر عباب
((عُ))
سیل بزرگ
فرهنگ فارسی معین