جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با عباب

عباب

عباب
پرآبی، بلند آبی، لور بزرگ (لور سیل)، برگ خرما، آغاز هر چیز، کوه سیل عظیم توجبه بزرگ بسیار آب
فرهنگ لغت هوشیار

عباب

عباب
آب آشامیدن و از آن باب است اًذا أصابت الظباء الماء فلا عباب و اًن لم تصبه فلا أباب، اگر آب را یافت نیاشامید و اگر نیافت برای طلب و آشامیدن آن آماده نشد، برای کسی مثل زنند که به چیزی دست یافت و به سبب بی نیازی از آن اعراض کرد. (از اقرب الموارد) (از آنندراج) (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

عباب

عباب
نبرد کردن در فخر و فزونی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). معابه مثله. (ناظم الاطباء). و رجوع به معابه شود
لغت نامه دهخدا