جدول جو
جدول جو

معنی عاملا - جستجوی لغت در جدول جو

عاملا
به عمد، تعمداً، عمداً، قصداً، متعمداً
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عامله
تصویر عامله
مؤنث واژۀ عامل، آنکه یا آنچه باعث به وجود آمدن چیزی یا حالتی می شود، عمل کننده، اجرا کننده، بامهارت، متخصص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عامدا
تصویر عامدا
از روی قصد، عمداً
فرهنگ فارسی عمید
جنگ و خصومت به زبان ماوراءالنهر. (یادداشت مرحوم دهخدا از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی)
لغت نامه دهخدا
(مِ لَ)
بنت مالک بن ودیعه بن عفیربن عدی از کهلان از قحطانیه. ام جاهلی است که خاندان او از پسران او حارث بن مالک بن ودیعه بن عفیرند و از آنهاست: عدی الرقاع العاملی شاعر. (از الاعلام زرکلی). و رجوع به عقدالفرید ج 3 ص 252 شود
ابن سبأبن یشجب بن یعرب بن قحطان، جد جاهلی است که برادر حمیر و کهلان است. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(مِ لَ)
مؤنث عامل. رجوع به عامل شود. عامله الرمح، سینۀ نیزه که نزدیک سنان باشد. ج، عاملات و عوامل. (منتهی الارب) (تاج العروس) (آنندراج) (المنجد)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان چمچال بخش صحنۀ شهرستان کرمانشاهان. واقع در 12هزارگزی جنوب صحنه و 12هزارگزی جنوب راه شوسۀ کرمانشاه به همدان. محلی است دشت و سردسیر و دارای هوای معتدل و 100 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه گاماسیاب تأمین میشود و محصولاتش غلات، حبوبات، توتون است و اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
ابراهیم بن یحیی. از افاضل علمای اوایل قرن سیزدهم هجرت بود که در حدود 1230 هجری قمری درگذشت. وی از شاگردان سید بحرالعلوم بود و از آثار اوست تخمیس قصیدۀ میمیۀ ابوفراس حمدانی حاوی 54 بیت که همه آنها بهمان روش تخمیس شده است و در منن الرحمان شیخ جعفر نقدی مندرج است. (از ریحانه الادب)
بدرالدین بن سید احمد بن زین العابدین حسنیی عاملی انصاری، ساکن طوس و یکی از مدرسین آنجا بود. او مردی فقیه و محدث و ادیب و شاعر بوده و از معاصرین شیخ حر عاملی ونوۀ دختری میرداماد بود. و از تألیفات اوست: حجیهالاخبار و شرح زبدۀ شیخ بهائی. (از ریحانه الادب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عاملان
تصویر عاملان
کرتاران کار داران کار گزاران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاجلا
تصویر عاجلا
به شتاب بتعجیل بشتاب سریعا: عاجلا عازم تهران شد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عامله
تصویر عامله
مونث عامل بنگرید به عامل مونث عامل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عامدا
تصویر عامدا
دانسته از روی قصد دانسته عمدا: عالما عامدا باین کار اقدام کرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاملا
تصویر کاملا
سراسر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کاملا
تصویر کاملا
قطعا
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کاملا
تصویر کاملا
Consummately, Fully, Absolutely, Completely, Perfectly, Totally, Utterly, Wholly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کاملا
تصویر کاملا
absolument, complètement, parfaitement, totalement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کاملا
تصویر کاملا
абсолютно , повністю , досконало , цілком , повністю
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کاملا
تصویر کاملا
kabisa, kikamilifu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کاملا
تصویر کاملا
absolutamente, completamente, totalmente, perfeitamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کاملا
تصویر کاملا
absolut, vollständig, vollkommen, perfekt, völlig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کاملا
تصویر کاملا
absolutnie, całkowicie, w pełni, doskonale
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کاملا
تصویر کاملا
بالکل , مکمل طور پر , مکمل طور پر , مکمل طور پر , مکمل طور پر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کاملا
تصویر کاملا
সম্পূর্ণভাবে , পুরোপুরি , পুরোপুরি , সম্পূর্ণরূপে , সম্পূর্ণরূপে , সম্পূর্ণভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کاملا
تصویر کاملا
อย่างสมบูรณ์ , อย่างสมบูรณ์ , อย่างสมบูรณ์ , อย่างสมบูรณ์ , อย่างสมบูรณ์แบบ , อย่างสมบูรณ์ , อย่างสมบูรณ์ , อย่างสมบูรณ์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کاملا
تصویر کاملا
tamamen, mükemmel bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کاملا
تصویر کاملا
absolutamente, completamente, perfectamente, totalmente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کاملا
تصویر کاملا
完全に , 完全に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کاملا
تصویر کاملا
完全地 , 完全地 , 完美地 , 完全地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کاملا
تصویر کاملا
באופן מוחלט , באופן מוחלט , באופן מוחלט , במלואו , באופן מושלם , לחלוטין , לחלוטין , באופן מלא
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کاملا
تصویر کاملا
완전히 , 완벽하게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کاملا
تصویر کاملا
sepenuhnya, secara sempurna
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کاملا
تصویر کاملا
पूरी तरह से , पूरी तरह से , पूरी तरह से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کاملا
تصویر کاملا
абсолютно , полностью , идеально , совершенно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کاملا
تصویر کاملا
assolutamente, completamente, perfettamente, totalmente, interamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کاملا
تصویر کاملا
absoluut, volledig, perfect, volkomen
دیکشنری فارسی به هلندی