عاطفه. عاطفه. مهربانی. مهر: پادشاه باید خدمتگذاران را از عاطفت و کرامت خویش چندان محروم نگرداند که بیکبارگی برمند و نومید گردند. (کلیله و دمنه). یکی عاطفت سیرت خویش کرد درم داد و تیمار درویش کرد. سعدی (بوستان). و رجوع به عاطفه شود
عاطفه. عاطفه. مهربانی. مهر: پادشاه باید خدمتگذاران را از عاطفت و کرامت خویش چندان محروم نگرداند که بیکبارگی برمند و نومید گردند. (کلیله و دمنه). یکی عاطفت سیرت خویش کرد درم داد و تیمار درویش کرد. سعدی (بوستان). و رجوع به عاطفه شود
حروف عاطفه، در عربی ده حرف است که مابین دو جمله یا کلمه واقعشده و جمله یا کلمه بعد از خود را به ماقبل خود ربط دهد. جمله یا کلمه ای که بعد از حروف عاطفه است معطوف و جمله و یا کلمه ماقبل را معطوف ٌ علیه نامند. وآن حروف عبارتند از: و، ف، أم، أما، أو، بل، ثم، حتی، لا، لکن. رجوع به حروف عاطفه و حروف ربط شود
حروف عاطفه، در عربی ده حرف است که مابین دو جمله یا کلمه واقعشده و جمله یا کلمه بعد از خود را به ماقبل خود ربط دهد. جمله یا کلمه ای که بعد از حروف عاطفه است معطوف و جمله و یا کلمه ماقبل را معطوف ٌ علیه نامند. وآن حروف عبارتند از: و، ف، أم، أما، أو، بل، ثم، حتی، لا، لکن. رجوع به حروف عاطفه و حروف ربط شود