- عاصف
- تند، شدید، باد تند و شدید
معنی عاصف - جستجوی لغت در جدول جو
- عاصف
- مایل و خمیده، باد سخت، جمع آن عواصف است
- عاصف ((ص))
- مایل، خمیده، تند، شدید، باد سخت و تند، جمع عواصف
- عاصف
- Infuriated
- عاصف
- взбешенный
- عاصف
- wütend
- عاصف
- розлючений
- عاصف
- wściekły
- عاصف
- furioso
- عاصف
- furioso
- عاصف
- furieux
- عاصف
- furioso
- عاصف
- woedend
- عاصف
- क्रोधित
- عاصف
- غضبانٌ
- عاصف
- מזועזע
- عاصف
- hasira
- عاصف
- ক্রুদ্ধ
- عاصف
- غصہ زده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عاصف، تند، شدید، باد تند و شدید
توفان تند باد مونث عاصف جمع عواصف عاصفات
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
دانا، آگاه، آنکه از راه تهذیب نفس و تفکر به معرفت خداوند دست می یابد، نام شاعر ایرانی قرن چهاردهم، عارف قزوینی
حفظ کننده، نگه دارنده
وصف کننده، تعریف کننده، ستاینده
جمع واژۀ عاصف، تند، شدید، باد تند و شدید
آنکه از کسی یا چیزی به ستوه آمده است، نافرمان، عصیان کننده، سرکش، گناهکار