جدول جو
جدول جو

معنی عاشوق - جستجوی لغت در جدول جو

عاشوق
عاشق
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عاشق
تصویر عاشق
(پسرانه)
دلباخته، دلداده، نام شاعر ایرانی قرن دوازدهم، عاشق اصفهانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عاشور
تصویر عاشور
(پسرانه)
روز دهم از ماه محرم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عاشق
تصویر عاشق
کسی که دیگری را به حد افراط دوست دارد و یا دل بستگی به چیزی دارد، کسی که عشق می ورزد، دلداده، دلبسته، دلباخته، شیفته، در تصوف سالک یا عارفی که به خدا عشق می ورزد
فرهنگ فارسی عمید
(شِ)
دهی است از دهستان ترگور بخش سلوانا شهرستان ارومیه واقع در هشت هزارو پانصدگزی شمال باختر سلوانا و چهارهزارو پانصدگزی باختر راه ارابه رو موانا به ارومیه محلی کوهستانی و سردسیر است و 120 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غله و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(شِ)
عشق آرنده. ج، عشّاق. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (آنندراج). آنکه در دوستی کسی یا چیزی به نهایت رسیده باشد. دل شیفته. شیفته دل. دلداده. دلشده. دل سوخته. دلباخته. دل از دست داده. دل از دست رفته: اورا حاسدان و عاشقان خاستند. (تاریخ بیهقی ص 382).
تو هم معشوق و هم عاشق تو هم مطلوب و هم طالب
تو هم منظور و هم ناظر تو هم شاهی و هم دربان.
ناصرخسرو.
عاشقان جان فشان کنند همه
شاهدان کار جان کنند همه.
خاقانی.
بقا دوستان را فنا عاشقان را
من آن عاشقم کز بقا میگریزم.
خاقانی.
عاشقان کشتگان معشوقند
برنیاید ز کشتگان آواز.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(اَشْ وَ)
شایقتر. ج، شوق. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
(عَ)
بسیار عشق کننده و صاحب عشق. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
از قریه های بخارا است، (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
بطنی است از شمر الطائیه، (معجم قبائل العرب)
لغت نامه دهخدا
عاشور و عاشوراء و عاشوری و عشوری: دهم محرم و به قولی نهم آن و مشهور آن است که عاشوراء دهم و تاسوعاء نهم محرم است، (از اقرب الموارد)، رجوع به عاشورا شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از اشوق
تصویر اشوق
با شوق وذوق تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاشق
تصویر عاشق
عشق آورنده، شیفته دل، دل داده، دل از دست داده، دل سوخته، دلباخته
فرهنگ لغت هوشیار
واشوقا: چشم محمد با نمت و اشوق گفته در غمت زآن طره اندر همت ای سرار سلنا بیا، (دیوان کبیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاشوق
تصویر قاشوق
آلتی چوبین یا فلزی دارای دسته که باآن طعام و شراب خورند
فرهنگ لغت هوشیار
دهه دهم محرم سوکروز حسین بن علی علیه السلام، دهساخته گویند در چنین روزی خدا ده چیز ساخته: آسمان تختگاه (کرسی) شید (نور) جان پلمه (لوح) کلک (قلم) زمین مشی (آدم) مشیانه (حوا) بهشت روز دهم ماه محرم که روز شهادت حسین بی علی ع است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشوق
تصویر اشوق
((اَ وَ))
شایسته تر، آرزومندتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عاشق
تصویر عاشق
((ش))
دل داده، دل باخته، جمع عشاق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عاشق
تصویر عاشق
دلباخته، دل داده، شیفته، دلشده، پاکباز، بیدل
فرهنگ واژه فارسی سره
دلباخته، دلداده، سودازده، شیدا، شیفته، عشیق، مفتون، نوازنده
متضاد: معشوق
فرهنگ واژه مترادف متضاد
عاشق، خواهان، شیفته، گوسفندی که پای آن سفید رنگ باشد
فرهنگ گویش مازندرانی