- عادله (دخترانه)
- مؤنث عادل، بانوی با انصاف
معنی عادله - جستجوی لغت در جدول جو
- عادله
- عادل (زن)، عادلانه مثلاً قیمت عادلانه
- عادله
- مونث عادل داتیک آساییک، روا مونث عادل 0 یا حکومت عادله 0 حکومتی که اساس آن بر عدل باشد 0 یا قیمت عادله 0 قیمت متعارف به نرخ معمول بازار
- عادله ((دِ لِ یا لَ))
- مؤنث عادل
حکومت عادله: قیمت حکومتی که اساس آن بر عدل باشد
قیمت عادله: قیمت متعارف به نرخ معمول بازار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هم چندی
برابر کردن، هم وزن کردن دو چیز، اندازه گرفتن میان دو چیز، هم چندی
برابری، هم سنگی، توازن
((مُ دَ لَ یا دِ لِ))
فرهنگ فارسی معین
هم وزن کردن دو چیز، برابر کردن، برابری، هموزنی، در ریاضی دو عبارت جبری که به ازاء مقادیر معین صحیح باشد
Equation
equação
Gleichung
równanie
уравнение
рівняння
vergelijking
ecuación
équation
equazione
समीकरण
সমীকরণ
persamaan
משוואה
mlingano
معادلةٌ
معادلہ
ویژگی آنچه سرایت می کند
عاجل، کنایه از دنیا، این جهان
مؤنث واژۀ عامل، آنکه یا آنچه باعث به وجود آمدن چیزی یا حالتی می شود، عمل کننده، اجرا کننده، بامهارت، متخصص
زن، فرزند و اهل خانۀ مرد که نان خور او باشند، خانواده