مؤنث هاجن. رجوع به هاجن شود، خرمابنی که در کوچکی بار دهد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نخله ای که اول بار آورد و نوباوه نماید. (منتهی الارب) (آنندراج)
مؤنث هاجن. رجوع به هاجن شود، خرمابنی که در کوچکی بار دهد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نخله ای که اول بار آورد و نوباوه نماید. (منتهی الارب) (آنندراج)
نگار کردن جامه را به نگار عرجون. (منتهی الارب) (آنندراج) (ازلسان العرب). صورتهای عرجون در جامه تصویر کردن. (از اقرب الموارد) ، زدن کسی را به عرجون. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، آلودن و طلا نمودن به خون یا به زعفران یا خضاب کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
نگار کردن جامه را به نگار عرجون. (منتهی الارب) (آنندراج) (ازلسان العرب). صورتهای عرجون در جامه تصویر کردن. (از اقرب الموارد) ، زدن کسی را به عرجون. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، آلودن و طلا نمودن به خون یا به زعفران یا خضاب کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
شهرکی است در افریقا، بین آن و تنس یک منزل و بین آن وسوق ابراهیم نیز یک منزل راه است. (معجم البلدان). رجوع به مراصدالاطلاع ص 90 و قاموس الاعلام ترکی شود
شهرکی است در افریقا، بین آن و تنس یک منزل و بین آن وسوق ابراهیم نیز یک منزل راه است. (معجم البلدان). رجوع به مراصدالاطلاع ص 90 و قاموس الاعلام ترکی شود
جمع جنین، زه ها (جنین زه) رمن نادرست از جنی رمن درست جنه است پریان در عربی، جمع جنین و در تداول فارسی زبانان بغلط، جمع جن است و معنی پریان از آن اراده میشود. توضیح (جن) خود اسم جمع و مفرد آن جنی بزیادت یاء مشدد است
جمع جنین، زه ها (جنین زه) رمن نادرست از جنی رمن درست جنه است پریان در عربی، جمع جنین و در تداول فارسی زبانان بغلط، جمع جن است و معنی پریان از آن اراده میشود. توضیح (جن) خود اسم جمع و مفرد آن جنی بزیادت یاء مشدد است