- عاج
- پیلسته
معنی عاج - جستجوی لغت در جدول جو
- عاج
- دو دندان سفید و سخت پیشین فیل، گراز و کرگدن که برای ساختن اشیای زینتی به کار می رود، ماده ای سفید و سخت در زیر مینای دندان
- عاج
- دندان فیل که گرانبهاست
- عاج
- بافت داخلی دندان که مینای دندان آن را در بر گرفته است، دندان فیل
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
درمانده
سست، ناتوان، کنایه از خسته، درمانده، ویژگی کسی که عضوی از اعضای بدنش ناقص و معیوب باشد
عاجز آمدن: ناتوان شدن، درماندن، کنایه از خسته شدن، به ستوه آمدن، عاجز شدن، برای مثال رشته تا یکتاست آن را زور زالی بگسلد / چون دوتا شد عاجز آید از گسستن زال زر (سنائی - ۱۶۴)
عاجز شدن: ناتوان شدن، درماندن، کنایه از خسته شدن، به ستوه آمدن
عاجز گشتن: ناتوان شدن، درماندن، کنایه از خسته شدن، به ستوه آمدن، عاجز شدن
عاجز گردیدن: ناتوان شدن، درماندن، کنایه از خسته شدن، به ستوه آمدن، عاجز شدن
عاجز کردن: ناتوان ساختن، کنایه از خسته کردن، به ستوه آوردن
عاجز ماندن: ناتوان شدن، درماندن، کنایه از خسته شدن، به ستوه آمدن، عاجز شدن
عاجز آمدن: ناتوان شدن، درماندن، کنایه از خسته شدن، به ستوه آمدن، عاجز شدن،
عاجز شدن: ناتوان شدن، درماندن، کنایه از خسته شدن، به ستوه آمدن
عاجز گشتن: ناتوان شدن، درماندن، کنایه از خسته شدن، به ستوه آمدن، عاجز شدن
عاجز گردیدن: ناتوان شدن، درماندن، کنایه از خسته شدن، به ستوه آمدن، عاجز شدن
عاجز کردن: ناتوان ساختن، کنایه از خسته کردن، به ستوه آوردن
عاجز ماندن: ناتوان شدن، درماندن، کنایه از خسته شدن، به ستوه آمدن، عاجز شدن
ویژگی آنچه به سرعت فرامی رسد یا انجام می شود، باشتاب، شتابان مثلاً مرگ عاجل، مقابل آجل، ویژگی آنچه مربوط به زمان کنونی است، فعلی، مقابل آجل، کنایه از زمان حال
پیلستکین بت پیلستکین و ماه سیمین نگار قند هار و شمسه چین (ویس و رامین) آن چه که از عاج ساخته شده عاجین
سست زهدان، زمینگیر
دندان
شتاب کننده
پیخست پیخسته ناتوان زبون ستوه، کوتاه آن که دارای عجز است ناتوان کم زور ضعیف، درمانده خسته فرومانده، بی کفایت نالایق، کسی که عضوی از او ناقص یا از کار مانده باشد معیوب ناقص، کور نابینا جمع عجز عواجز
سست و ناتوان، درمانده
شگفتی زای
نعجه ها، گوسفندها، ماده میش ها، جمع واژۀ نعجه
زیستگاه جایباش
جمع نعجه، گوسپندان ماده میش ها گاوهای دشتی جمع نعجه
درمان، چاره
مالیات
مالیات، عوارض، خراج
گیاهی است از تیره راجها که برخی گونه هایش بصورت درختچه و برخی دیگر بصورت درخت میباشد. برگهایش بیضوی و متناوب و براق و کناره های برگهایش دارای بریدگی هایی نوک تیز میباشد. گلهایش سفید و دارای تقارن محوری است. یا راج معمولی درختی است دو پایه که ارتفاعش بین 5 تا 7 متر و تنه اش مستقیم است و شاخه هایی که از آن متفرع میشود دارای پوست صاف و سبز رنگ میباشد. میوه اش باندازه آلبالو و برنگ قرمز تند است. از بافتهای قسمت زیر پوست این گیاه پس ازساییدن نوعی چسب تهیه میکنند که مانند سریش مصرف میشود خاس خاش طیم شرابه. یا راج اربو بارانک. یا راج راجها تیره ای از گیاهان که نمونه آن راج است
زن نو زائیده
درختی باشد بسیار بزرگ و بیشتر در هندوستان روید، طبیعت آن سرد و خشک است
روان کننده
آهنگ طواف کعبه کردن به نیت عبادت معروف، حج کننده
تاریکی شب، سیاهی شب باربر، نوکر
کلاه جواهر نشان که سلاطین بر سر میگذارند
ترکی تازی گشته نانتاب تابه نانپزی
تاریک، شب بسیار تاریک، برای مثال نیست بازی ز شیر بردن تاج / تا چه شب بازی آورد شب داج (نظامی۴ - ۵۸۷)
با بانگ و فریاد، پرآواز
چلیپا، صلیب، در علم زیست شناسی گشنیز، در ورق بازی گشنیز
نرمۀ گوش
نرمۀ گوش