پرستندۀ خدا و ملتزم به شرائع دین. (از اقرب الموارد). پرستنده. عبادت کننده: عابدان را پرده این خواهد درید زاهدان را توبه آن خواهد شکست. خاقانی. خدا از عابدان آنها گزیند که در راه خدا آن را نبیند. نظامی. چه گویی در حق فلان عابد که دیگران به طعنه سخنها گفته اند. (گلستان سعدی). گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود تا اختیار کردی از آن این فریق را. سعدی (گلستان). ، موحد. (ذیل اقرب الموارد بنقل از تاج العروس) ، خادم. (اقرب الموارد) ، مرد با ننگ و عار. و گفته اند بدین معنی است قول خداوند تعالی: ان کان للرحمن ولد فانا اول العابدین. (قرآن 81/43). أی اول الاّنفین. (از منتهی الارب)
پرستندۀ خدا و ملتزم به شرائع دین. (از اقرب الموارد). پرستنده. عبادت کننده: عابدان را پرده این خواهد درید زاهدان را توبه آن خواهد شکست. خاقانی. خدا از عابدان آنها گزیند که در راه خدا آن را نبیند. نظامی. چه گویی در حق فلان عابد که دیگران به طعنه سخنها گفته اند. (گلستان سعدی). گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود تا اختیار کردی از آن این فریق را. سعدی (گلستان). ، موحد. (ذیل اقرب الموارد بنقل از تاج العروس) ، خادم. (اقرب الموارد) ، مرد با ننگ و عار. و گفته اند بدین معنی است قول خداوند تعالی: ان کان للرحمن ولد فانا اول العابدین. (قرآن 81/43). أی اول الاَّنفین. (از منتهی الارب)
جمع واژۀ معبد. (ناظم الاطباء). جمع واژۀ معبد، به معنی عبادتخانه های کفار. (غیاث) (آنندراج). عبادتگاهها. پرستشگاهها: و دیگر نواحی از آن دیار بستد و معابد و بیع و کنشتهای ایشان خراب کرد و بجای آن مساجد بنیاد نهاد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 40). به تقلید اسلاف در آن معابد نیازمند شده. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 414). و اضعاف آن بر عمارت مساجد و معابد و اربطه و مدارس و قناطر و مصانع و مزارات متبرک و بقاع خیر صرف کرده است. (المعجم چ دانشگاه ص 15). کلیسا و معابد ایشان که از سنگ برافراخته بودند با خاک برابر افتاد. (ظفرنامۀ یزدی). و رجوع به معبد شود، جمع واژۀ عبد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جمعالجمع عبد. (اقرب الموارد)
جَمعِ واژۀ مَعبَد. (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ معبد، به معنی عبادتخانه های کفار. (غیاث) (آنندراج). عبادتگاهها. پرستشگاهها: و دیگر نواحی از آن دیار بستد و معابد و بیع و کنشتهای ایشان خراب کرد و بجای آن مساجد بنیاد نهاد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 40). به تقلید اسلاف در آن معابد نیازمند شده. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 414). و اضعاف آن بر عمارت مساجد و معابد و اربطه و مدارس و قناطر و مصانع و مزارات متبرک و بقاع خیر صرف کرده است. (المعجم چ دانشگاه ص 15). کلیسا و معابد ایشان که از سنگ برافراخته بودند با خاک برابر افتاد. (ظفرنامۀ یزدی). و رجوع به معبد شود، جَمعِ واژۀ عبد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جمعالجمع عبد. (اقرب الموارد)