جدول جو
جدول جو

معنی عائذات - جستجوی لغت در جدول جو

عائذات
(ءِ)
جمع واژۀ عائذه. رجوع به عائذه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عادیات
تصویر عادیات
(دخترانه)
نام سوره ای در قرآن کریم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عالیات
تصویر عالیات
جمع واژۀ عالیه، عالی، بسیار خوب، دارای کیفیت خوب، بزرگ، مهم، رفیع، بلند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کائنات
تصویر کائنات
تمام موجودات جهان
کائنات جو: هر حادثه که در فضا رخ می دهد، از قبیل رعد و برق، صاعقه، برف و طوفان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عادیات
تصویر عادیات
صدمین سورۀ قرآن کریم، مکی و دارای ۱۱ آیه، والعادیات
مؤنث واژۀ عادّی، ویژگی آنچه مطابق با عادت معمول است، معمول، متداول، آنچه برتری و امتیازی ندارد، معمولی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عایدات
تصویر عایدات
جمع واژۀ عایده، حاصل، سود، درآمد، ویژگی آنچه بازمی گردد، بازگردنده
فرهنگ فارسی عمید
(ءِ)
جمع واژۀ سائره. رجوع به سائره شود، سیّارات. ستارگان گردنده:
بنگر بسائرات فلک راکه بر فلک
ایشان ز حضرت ملک العرش لشکرند.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
جمع واژۀ صائمه
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
جمع واژۀ ثائجه. رجوع به ثائجه شود
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
جمع واژۀ سائحه. رجوع به سائحه شود، زنان روزه دار. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
جمع واژۀ عائده. رجوع به عائده شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از صائمات
تصویر صائمات
جمع صائمه، روزه داران مونث صایم، جمع صایمات (صائمات)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالیات
تصویر عالیات
جمع عالیه، بنگرید به عالیه جمع عالیه: حضرات عالیات عتبات عالیات
فرهنگ لغت هوشیار
به زاد به خود به خود بذات ذاتا بخودی خود بگوهر مقابل باعرض بالغیر: (حرکت بالذات)، داتی اصلی: (و یتحمل که بعضی فقرات طفیلی آنچه مقصود بالذات بود در این کتاب عالم آرا در رشته تحریر در آمده باشد که محل اعتراض معترضان بوالفضل تواند بود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زائرات
تصویر زائرات
جمع زائره، دیدوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نائبات
تصویر نائبات
جمع نایبه (نائبه) حوادث مصایب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کائنات
تصویر کائنات
موجودات و مخلوقات، آفریدگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قائلات
تصویر قائلات
جمع قائله، سخنگویان نیمروزان خوابهای نیمروزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قائنات
تصویر قائنات
از ریشه پارسی شهرستان کاین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شائعات
تصویر شائعات
جمع شائعه، سرت ها، اخبار راست و دروغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عظائیات
تصویر عظائیات
سوسماریان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عایدات
تصویر عایدات
جمع عائده، درآمد ها جمع عایده در آمدها مداخل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاقدات
تصویر عاقدات
جمع عاقده، پیوند گران و زنان جادوگر
فرهنگ لغت هوشیار
جمع عاقله، زنان آرایشگر پردازندگان خونبها مونث عاقل جمع عاقلات عواقل، زن مشاطه، خویشان و نزدیکان قتال (غیر مکلف به علت سفاهت یا عدم بلوغ و غیره) که دیه مقتول را بین ایشان قسمت کنند. توضیح اصطلاح دیت (دیه) بر عاقله است به همین معنی است: چون بر حق و روز آجله است گر خطایی شد دیت بر عاقله است (مثنوی) ولی غالبا آن را به اشتباه استعمال کنند و عاقله را به معنی عاقل و خردمند می پندارند و های بعد از لام را با هایی اشتباه می کنند که در گفتار عامیانه برای معارفه آورند و فی المثل گویند: راستست که فلان خطا کرده اما شما باید عفوش کنید که دیه با عاقله است، قوه ای که به سبب آن انسان درک معانی مجرده جزئیه کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عائدات
تصویر عائدات
جمع عائده، درآمد ها جمع عایده در آمدها مداخل
فرهنگ لغت هوشیار
جمع عادیه، باز دارنده ها تازندگان دوندگان آیینی ها، نام یکی از سیمناد های نپی مونث عادی جمع عادیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاشبات
تصویر عاشبات
چرند گان
فرهنگ لغت هوشیار
مونث عاشر، آیه دهم از ده آیه قرآن جمع عواشر و اعشار، نصیب قمار و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضائعات
تصویر ضائعات
جمع ضائعه، تبست ها تباهان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع سائره، گردندگان ستارگان گردنده جمع سایره، سیارات ستارگان گردنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عابدات
تصویر عابدات
مونث عابد زن پرستش کننده جمع عابدات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عایدات
تصویر عایدات
جمع عایده، درآمدها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عالیات
تصویر عالیات
جمع عالیه، عتبات عالیات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نائبات
تصویر نائبات
((ئِ))
جمع نائبه، پیش آمدها، بلایا، حادثه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زائدات
تصویر زائدات
پسماندها، دورریزه ها
فرهنگ واژه فارسی سره