جدول جو
جدول جو

معنی ظَلَّ - جستجوی لغت در جدول جو

ظَلَّ
سایه انداختن، یک سایه
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

منحل کردن، راه حلّ، حل کردن، عیب یابی کردن، باز کردن گره ها
دیکشنری عربی به فارسی
نشانه گذاری کردن، نشان دهد، معنی دادن
دیکشنری عربی به فارسی
گمان کردن، او فکر کرد
دیکشنری عربی به فارسی
گمراه، او به بیراهه رفت
دیکشنری عربی به فارسی
فلج کردن
دیکشنری عربی به فارسی
سرخوردن، او لیز خورد
دیکشنری عربی به فارسی
کاهش دادن، بگو
دیکشنری عربی به فارسی
سایه دار
دیکشنری عربی به فارسی
چتر نجات انداختن، با چتر نجات پرید
دیکشنری عربی به فارسی