- ظهاره
- رویه جامه ابره مقابل بطانه (آستر)، ابره رویه جامه، پوشلایه پشتیبان یافتن
معنی ظهاره - جستجوی لغت در جدول جو
- ظهاره ((ظِ رِ))
- رویه جامه، ابره
- ظهاره
- رویۀ جامه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به بهار بهاری کشت بهاره. (مقابل کشت پاییزه)، گندم و غلات دیگر که در فصل بهار کارند
درخشندگی سپیدی
بلند آوازی اوگ گرفتن آوا، خوشنمایی
بهاری مثلاً لباس پاییزه، ویژگی زراعتی که حاصل آن در فصل بهار به دست می آید، ویژگی محصول کشاورزی کاشته شده در بهار مثلاً کشت پاییزه
مؤنث واژۀ ظاهر، پیدا، آشکار، هویدا، نمایان، از نام های خداوند
گداخته، پاره پیه پاره مغز، آفتاب پرست
مونث ظاهر: ثمره ظاهره. مونث ظاهر بنگرید به ظاهر و بیرون زده برون جسته چشم، بلند تای، بلند پشته: زمین، دیداری آشکاره پدید نمود، آبخور، نیمروز
گرمگاه جمع آن ظهائر است
قوی پشت شدن، محکم شدن
جهمرزی، بد کاری، دزدیدن
مهارت در فارسی: هوشناسی آتاوی افزار مندی، فرهختکاری زبر دستی کار دانی
چیزی که مرد ناهار (گرسنه) بخورد (رشیدی) : طعام اندکی که بدان ناشتا کنند: (من دوش بکف داشتم آن زلف همه شب وز دو لب او کرده ام امروز نهاری) توضیح السامی فی الاسامی در معنی الهنه و السلفه و اللهجه (نهاری) را آورده
دایه گرفتن
یاریگر سنگ پشت، یاریگر، دود مان مرد
تظهیر، مظاهره
((ض ِ))
فرهنگ فارسی معین
با زن خود صیغه بیزاری ذیل را گفتن، «انت علی کظهرامی» یعنی چنان که مادر بر من حرام است تو نیز از این پس چنانی. در این حال زن بدو حرام می شود و تا کفاره ندهند حلال نگردند
حرام شدن زن بر مرد با گفتن «انت علیّ کظهر امّی» ( چنان که مادرم بر من حرام است تو نیز از این پس چنانی) به وسیلۀ مرد به همسر خود. با گفتن این جمله که آن را صیغۀ بیزاری گفته اند، زن بر مرد حرام می شود و تا مرد کفاره ندهد حلال نمی شود